۲ پاسخ

پماد زینک بزن البته بپرس ببین واسه بچه میشه

گرمش شده ابی چیزی بزن صورتش جاشو خنک کن

سوال های مرتبط

مامان هایلین💛لیا مامان هایلین💛لیا روزهای ابتدایی تولد
بچه ها
رفتم خونه مادرم من دیگ ماما همراهم گفته باید پیاده روی کنم منم رفتم اونجا وقتی رفتم دخترمو بغل کردم و یه کیف هم دستم بود با پیاده رفتم تقریبا ۱۰ دقیقه با پیاده فاصله داریم
رفتم اونجا اصلا محل ندادن خواهرمم هی حرف ب دخترم میزد تازه پا گرفته دوس داره هی راه بره
بعد چند روزیه با پیاده میرن پارک منم گفتم امروز میرن منم باهاشون میرم بعد مامانم هی من رفتم میگ من نمیرم و بچه بغل نمیگیرم و از این حرفا منم چیزی نگفتم گفتم من نمیام شما برین
خواهرمم آمد گفت اون یکی خواهرم نمیاد برا همین نمیره پارک
بعد از خودش اومده میگ تو اصلا بحث شوهر نکن شوهر تو بدرد هیچی نمیخوره و بیکار نمیشه شما رو ببره جایی هرچی از دهنش در اومد بهش گفت اصلا شوهرم ازشون شانس نداره من حتا خودمم ازشون شانس ندارم آنقدر حرف زد تا به گریم انداخت هیچی نگفتم دخترمو بغل گرفتم و برگشتم خونه سه چهار کوچه و یه خیابان بزرگ فاصله خونه هامونه با یه پارک تو پارک داشتم برمیگشتم یه زن و مردی وایستادن گفتن بیا برسونیمت منو دیدن گریه میکردم آنقدر خجالت کشیدم ک نگین گفتم ن ممنون گفتن بچت آفتاب اذیتش میکنه با دروغ گفتم نه خودم میخوام بهش آفتاب بخوره و برگشتم یعنی آب شدم ک اون زن و مرد خواستن منو برسونن 😔 الانم دخترم خوابش برد لابد صورتش کاملا قرمز شده