۷ پاسخ

من اولی طبیعی زایمان کردم،فرداش شکمم تخت شد،دومی زایمان سزارین انتخابی کردم،چهارماه بعد تخت شد،ولی خب لاغرم......قدم 164وزنم 63هست

نه والا منم الان پسرم ۵ ماه و نیمشه شکمم بزرگ مونده رفتم دکتر قبل عید گفتم شاید رحم جمع نشده معاینه کرد گفت نه همون چاقیه فرم تجمع چربی بعد سزارین ممکنه عوض بشه تو ناحیه شکم

نه بابا چرته چه خونی 😅😅
اون پوست وقتی اندازه یه فیل باز میشه خوب بعد میمونه شل و ول میشه دیگه میشه شکم

راهش اینکه فقط پاکسازی بکنی که این اخلاط توی رحمت بیاد بیرون

نه بابا چه خونی بمونه انقد فشار میدن که

واسه این میگن شکمو باید ببندین منکه نتونستم ببندم خیلی درد داشتم

من ماساژ میرم خیلی جمع شده

سوال های مرتبط

مامان محمد و تودلی مامان محمد و تودلی ۵ سالگی
کسی هست تو شرایط من باش...من ی جاری دارم دوتا بچه داره ی پسر ۱۴ ساله ی دختر ۹ ساله.‌‌...ااون موقع ک من اصلا بچه نداشتم محمد نبود ب من میگف بچه نیار نیاری..‌‌.بعدا من هزارتا مشکلات رحمی گرفتم ک هر دکتری جوابم میکرد بلاخره ی دعانویس پیدا کردم اون گف جاریت دعا نوشته ک بچه دار نشی خلاصه بعد باطلی ب محمد حامله شدم تو حاملگی هم همش میگف پسر من تنها پسر خانواده شوهرم میشه و. پدرشوهرمون هرچی داره مال اونه ...یا میگف بچه تو. دختره نمیتونی پسر بیاری چون مادرت دختر داره انگار اگ بچه من پسر میشد پادشاهی پسر اون ب تعویق میوفتاد خلاصه از روزیم ک فهمید بچم پسره دیگ خفه شد الآنم فهمیده من حامله ام نگرانه پسر باش همش میگ وای پسسر من تنهاست دخترم تنهاستت برم دکتر ی خواهر برادر بیارم بشن چهارتا انگار مسابقه داره با من...بعد شنیدم ی جایی میگف ب نظر بچه اش سه قلو هس 😂 نگرانه طفلی ...دیروز تو مناسبته پسرخاله شوهرم یکی پرسیدی فلانی حامله ای ...منم چون جاریم ااونجا بود الکی گفتم آره ۶ قلو...از استرسش گوشی از دستش افتاد نارحت شد ککل عروسیو تو فکر بود مادرشم داشت بهم چپ چپ نگاه میکرد برعکس همیش اصلا حرفی نزدند باهام....چرا خب ب بچه آوردن من حسادت می‌کنه ....حتی یادم نمیره تو دعواهای چن سال پیشم با شوهرم پیش ده تا دعانویس رفتم جالبه همشون گفتن جاریت دعای جدایی نوشته برات بعدشم ک از قهر اومدم قهرمو کوبید تو سرم گفت تو زن زندگی نیستی من الم بلم..‌‌