۱۳ پاسخ

وی
کدوم منطقه؟

وای تپش قلب گرفتم با تاپیکت

حتما صدقه بدقه واسفنددودکن .خداروشکرک بخیرگذشت

الهی شکر به خیر گذشت
صدقه فراموشت نشه

وای شمالم خرسو پلنگ اومده ما اومدیم ییلاق امروز رفتیم تو جنگل کنار رودخونه من همش میترسیدم

واقعا خدای رو شکر🥲

همین دیشب تو منطقمون پلنگ حمله ب گوسفندا ۱۴۰ تا گوسفند از بلندی پرت شدن تلف شدن چوپانم از بلندی پرت شده تمام بدنش شکسته با هلی کوپتر بردنش
خیلی خطرناکه حواست باشه چون پاییزم هست

خیلی سخته ادمو رعب ووحشت میگیره

وای من بخاطر این چیزاست خوشم نمیاد برم باغ 😬
هزار جور جونور داره

خدا رو شکر که به خیر رفع شده عزیزم

ای وای 😣😣😣خدارو شکرررررر

صدقه بده وای

هر چیم پرسیدم چی دیدی چی شنیدی میگفت هیچی تو بوته اا یه صدایی آماده ک نمی‌دانم چی بوده

سوال های مرتبط

مامان نازنین‌‌زهرا💗 مامان نازنین‌‌زهرا💗 ۵ سالگی
ی چیزی تعریف کنم از جمعه شب
حضرت صبرررر

با بچه ها اول رفتیم خونه مامانبزرگشون که خونه نیستن باغچه آب بدیم و بچه ها کلی آب بازی و گل بازی کردن و بعد مغازه لوازم قنادی و امامزاده
و اصل داستان
رسیدیم دم فروشگاه که روبروش پارک بود رفتیم یکم خرید کردیم بچه ها تشنه بودن آب خریدیم بدون دردسر دخترم ۵ سالم آب خورده پسر ۲ سالم آب خورده من خوردم بالاخره که رفتیم پارک و از آب سردکن باز پرش کردیم و این آب رو نیمکت بوده و بچه رفتن بازی
دخترم ی دوست پیدا کرده و گفتم دیگه بریم خونه یکم غر زده و باز تاب بازی و فلان و رفتیم بریم سمت ماشین
دم پارک بطریو از دست داداشش کشیده اونم گریه گفتم میریم تو ماشین بهت میده
رفتیم تو ماشین دخترم گفته مال خودمه خودم خریدم
پسرم گریه
باباش دید دخترمون اون بطریو گرفته دستش نمیده رفت ی اب معدنی دیگه خرید داد دست پسرم
حالااون اومده بطری قبلیه رو داده به زور جدیده رو میخواد بگیره
این گریه اون گریه
جیغ داد
تا خود خونه
اخر از سوپری دم خونه باز ی بطری جدید خریدیم🤕



نمیدونم چرا دقت کردم میبینم هرروزی که ما وقت بیشتری گذاشتیم تفریح بیشتری کردیم یا مثلا فروشگاهی جایی بیشتر تحویلش گرفتیم براش خرید کردیم این دختر بیشتر اعصابمونو خورد کرد