از مهمونی خانواده شوهر اومدم
سرم داره می ترکه از درد 😔😔
انقد امیرعلی شلوغ می‌کنه ، هول میده پرت می‌کنه میزنه
خواهرشوهرام هم انگار فقط بچه های اونا بچه ن.
پسر یکیشون نزدیک ۵سالشه، خودشو میزنه، همش قهر گریه
اسباب بازی یه زور برمیداره.هروقت پسرم اینو میبینه بعدش جیغ جیغو میشه و ازش یاد میگیره رفتاراشو.

بعد امیرعلی اسباب بازی سمت صورت همین پسره پرت کرد ، خواهر شوهرم سریع پرید داد زد سر امیرعلی چیکار می‌کنی امیرعلی 😔

امیرعلی هم که حرف گوش نمیده اصلا😔چیکار کنم آخه.

یه جا دیدم اون یکی خواهر شوهرم قیافه گرفته ،امیرعلی و پسرش که ۱۵ ماه کوچکتره از امیرعلی هم جلوش بودن ، گفتم چی شده؟ گفت پسرم اسباب بازیشو میخواد امیرعلی نمی‌ده.
دیگه راضی کردم بهش داد.
باز یه جا امیرعلی
وسط سفره غذاآبکش پرت کرده😑
باز دوباره
داشتن سفره مینداختن نشست وسط سفره، دست می‌زدی بهش جیغ میزد

کلاه پسر کوچکه رو به زور سرش کرد، اونم گریه ش درومد.اینم بعد چند سال زاییده ، رو بچه ش زیادی حساسه😑
خلاصه گاهی میگم هیچ جا نرم مخصوصا خانواده شوهر.
خیلی اعصابم خرده😑

۱۱ پاسخ

همین طوریه عزیزم یه دوره همشون پر از چالشن ای کاش این بزرگترها یاد بگیرن بچه نباشن

اگر اذیت میشی نرو هم خودت راحت تری هم بچه ات
هر مادری روی بچه اش حساس هست منم وقتی ببینم بچم جایی شیطونی می‌کنه و طرف سخنش هست نمی‌برم بهرحال نمیشه گفت چون بچه هست بقیه تحمل کنن خیلی ها یا سن بچه رو درک نمیکنن یا حوصله ندارن ما خودمون مادریم اگر بچه کسی بچه ما رو اذیت کنه ناراحت میشیم اینم ربطی ندارد که خانواده همسر باشه یا خانواده خودمون
از من می‌شنوی برای آرامش خودت هم که شده رفت و آمد نکن اگر بچت حوصلش سر می‌ره ببرمش پارک تو کوچه پارک های سر پوشیده هستن که خیلی خوبه ببرمش بازی کنه یا خودت تو خونه باهاش بازی کن

بچس دیگ غلط کرده خواهرشوهرت اون نیاد

همه بچه هاهمینن‌ به بعضی هام چیزی میگی‌ناراحت میشن‌ مخصوصا قوم مسخره شوهر

من کلا هیچ‌جا نمیرم بخاطر بچه ها کلا از همه فاصله گرفتم هم خودم آرامش دارم هم بچه ها ماهی یک بار میرم خونه مادرشوهرم نیم ساعت میشینم میام خونه ....عمو مادربزرگ خاله سالی یه بار عید میرم که یا تنها میرم یا مجبوری یکی فقط دخترمو میبرم که کمتر اذیت میکنه

عزیزم ناراحت نشیا ولی نکنه از اون مامانا باشی که هییییچی به بچه اش نمیگه مثلا من جاریم پسرش ۵سال هست تو سیزده به در ۷ تا بستنی خورد پشت هم سهم بقیه را ولی مامانش هییییچی نگفت یا نصف هندونه ای که سهم هنه است یا بی دلیل بچه ها را هل میده که خدا رحم کرد سرش تو دیوار نخورد یا خیلی مثال دیگه تو مهدم شاکی داره ولی بازم مامانش هیچ هیچ نمیگه شما بازم به پسرت گوش زد کن

همینه عزیزم دوتا بچه خردسال میتونن میونه زن و شکهرو خراب کنن چه برسه توی مهمونی، منم عید خونه عموم بودم پسره پسرعموم اذیت میکرد اسباب بازی نمیداد یجا داشت پسرمو میزد دیگه من جیغم دراومد به پسرم گفتم از خودت دفاع کن حداقل که پسرعموم ناراحت شد، کلا یا نباید با بچه بری یا میری هم باید زبونت دراز باشه خواهر

اگر خانواده همسرت دعوت کردن برای شام نرو یه شب نشینی ساده برو و زود برگرد مجبوری این چه دورهمی هست که بری و اعصابت خورد بشه و اذیت بشی

حالا بچه قلدر ک بهتره لااقل مطمئنی از خودش دفاع میکنه . بچه من تو خونه برا ما زبون داره ولی جلو بچهای دیگه مظلوم میشه

من بخاطر همین موضوع و اذیتای پسرم ک هم خودشو اذیت میکرد هم منو عیدی جایی نرفتم و کلا خونه بودم
فقط خونه بابام مهمونی رفتم خونه پدرشوهرم در حد ی سر زدن

وای پسر منم همین قدر بلکه بیشتر قلدره و من دارم عذاب میکشم و حدیدا همرو الکی میزنه یا عصبی میشه مارو میزنه اسباب بازیشو به کسی نمیده اصلاااااا داغونم کرده این بچه انقدر بدقلقه

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۲ سالگی
مامانا سلام. دلم برای گهواره تنگ شده بود گفتم یه عرض سلامی کنم. چطورید؟ خوبید همگی؟ چه خبرا؟؟
از فردا باید برگردیم به تنظیمات کارخونه. من که اصلا آمادگیشو ندارم دوباره هرروز درگیر بهانه گیری های بچه باشم. پسرم دائم دست آدم رو میگیره و بلند می‌کنه و یه چیزی میخواد. جدیدا هم اگه چیزی بهش ندیدم پاشو می‌زنه زمین یا گریه میکنه یا ما رو میزنه. این رفتارش خیلی زیاد شده. جایی هم که میریم با دختر خواهرشوهرم نمی‌سازه و هی میره سراغش یه انگولکی میکنه و اونم صداش درمیاد.
خلاصه اصلا حوصله این کاراشو ندارم و دیگه نمیدونم چطور میشه این موضوع رو حل کرد. شما هیچوقت با مشاور یا روانشناس مشورت کردین؟ من قبلا که صحبت کردم میگفت وقتی بچه به حرف بیاد این رفتاراش کم میشه و می‌گفت باید باهاش بازی کنی و زیاد باهاش حرف بزنی.
توی این ایام ماه رمضون و تعطیلات خیلیی کم باهاش بازی کردم شاید به خاطر اون باشه. نمیدونم!
چقدر وقتی کوچیک بودن راحت‌تر بود. حداقل دوسه بار تو روز می‌خوابیدن یه نفسی می‌کشیدیم.
خلاصه بهتون بگم که نمیدونم چطوری باید سختی بچه داری رو کم کرد. واقعا هر روزش پر از چالش های فراوونه.