پایان روز دوم از شیر گرفتن باربد🥲
دیروز که رو زاول بود خیلی اذیت شد
من یا صبر زرد گرفتم که سه بار امتحان کرد و گفتم دهنت اخ شد بردم دهنو شستم
و دیگه امتحان نکرد
برای خوابیدن خیلی بیقراری میکرد که باباش چه ظهر چه شب بردش بیرون خوابش کرد.نصف شب دوبار بیدار شد ۲ که نیم ساعت زمان برد تا گریش اروم بشه و بخوابه
بغل باباشم اصصصلا نموند تو بغل خودم اروم شد خوابید
یبارم ۳/۵ که اینسری ۲۰ دقیقه طول کشید تا اروم بشه و خوابید تا ۸ صبح
صبحم تا الان هیچ مشکلی نداشت ینی به کلی اصلا سراغشم نمی اومد
ظهرم خیلی ریلکس دراز کشید تو بغلم بدون هیچ گلایه ای ۵ دقیقه ای خوابش برد
اما الان که شب دوم میشه خیلی گریه کرد بچم
از ساعت ۹ علایم هواب داشت ولی پا نمیداد
دوباره یکم روی سینم‌کوبید و یکم منو زد و گریه کرد و تقریبا از ساعت ۹ بیقراریاش شروع شد ساعت ۱۰ خوابش برد
اما وضعیت خودم بشدت وخیمه
سینه هام داره از درد منفجر میشه انقد وزم کرده که فک نکنم دیگه راه داشته باشه بسشتر از این
ماساژ دادم کلم هم‌گذاشتم
خیلی دردناکه

۱۳ پاسخ

با شیر خودت میخوابید؟ من خیلی فوبیادارم برای ازشیرگرفتن ازهرطرف میره میگه جوجو بشدت وابستس

یا خدا حالا استرس واکسنم تموم شده بود ک استرس از شیر گرفتن افتاد ب جونم

سه شب اول تو خواب عمیق بده دهنش بخوره هم شیرت زودتر خشک میشه هم سینه هات درد نمیگیرن.خودم با این روش دو ماهی میشه پسرمون از شیر گرفتم

قرصی که گرفتی رو بخور خیلی خوبه این هفته دوتا بخور هفته دیگه دوتا دیگه راحت میشی

دخترم ۱۳ ساعته شیر نخورده
توی روز بد نبود حواسشو پرت میکردیم
ولی خوابوندمش حدود ۲ ساعته و چند بار بیدار شد و کلی گریه کرد در حدی ک الان خوابه ولی هق هق میکنه
الهی بمیرم براش😭

عزیزم هیچ کاری نکن فقط دیرخشک میشه تحمل کن سه روز که بگذره دردش کمتر میشه منم یکماهی گذشته که ازشیرگرفتم درک میکنم چی میکشی بچه که شیر شب بخوره شب خیلی اذیت میکنه من تا ده روز شبا بیقراری میکرد نه خودش میخابید نه من میتونستم بخابم ازهمه بدترهم دردسینه هست ولی میگذره تحمل کن

گلم فردا ببرش خونه مادرت یکم اونجا سرگرم شه

سلام دوست عزیز الان که ازشیر گرفتیش چه چیزایی بهش میدی که بخوره

بع سلامتی

باید قرص بخوری که خشک بشه وگرنه توی سینت ماستیت میشه و خطرناکه.

وقتی خوابه بده بخوره بعد بدوش بریز رو خاک و قرص بگیر

حتما برو دکتر قرص میده زود خشک میشن

عزیزم برو زیر دوش ماساژ بده تا تخلیه بشه ، دکتر هم بری یه قرصی میده بهت خشک میشه

سوال های مرتبط

مامان dayan مامان dayan ۱ سالگی
سلام مامانا خوبین
من اینجا برای خواب کمک خواستم ازتون و موفق شدم
حالا خواستم راهی ک خودم رفتمو بهتون بگم

آموزش خواب مستقل به بچه که کم‌کم یادش بدی خودش بخوابه، بدون این‌که بغلت باشه یا شیر بخواد یا بغل و نوازشِ همیشگی. البته که آسون نیست، ولی شدنیه

۱. آماده‌سازی ذهنی (برای خودت و بچه‌ات)

اول باید خودت واقعا بخوای که بچه‌ات مستقل بخوابه. اگه دلت نمیاد، معلومه که سخت پیش می‌ره. بچه هم خیلی زرنگه، اگه حس کنه مامان دلش نمی‌خواد، اونم ول نمی‌کنه!

۲. یه روتین آروم و ثابت قبل خواب بچین

مثلاً:
همه اینا باعث می‌شه مغزش بفهمه وقت خوابه.

هر شب، قبل از خواب، یه روتین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه‌ای بچین که همیشه همون باشه. مثلاً:
1.پوشک عوض کردن
2.لباس خواب قشنگ و راحت
3.یه چراغ خواب روشن کن
4.قصه‌ی کوتاه بگو یا یه لالایی بخون
5.یه بوس و بغل آروم → بذارش تو تخت


۳. آروم آروم فاصله بگیر
روز اول کنارشه تا بخوابه
چند شب بعد یه کم فاصله می‌گیری، مثلاً می‌شینی لب تخت
کم‌کم میری در اتاق، بعد پشت در، تا اینکه دیگه خودش بخوابه
(بهش بگو: “مامان همون‌جاست، نگران نباش”)

۴. واکنش به گریه
اگه گریه کرد، نرو بغلش کنی. فقط آروم و محکم بگو:
“مامان اینجاست. وقت خوابه. می‌دونم سخته ولی تو بلدی.”
(دست آخرم اگه خیلی ناراحت شد، یه دل‌داری کوچولو ولی بدون بلند کردن)

۵. ثبات و صبر، کلید موفقیته
اگه یه شب بزنی زیرش و بگی بی‌خیال، کل آموزش می‌پره. محکم باش، ولی با دلِ پر از عشق.
اگه شب دوم بهتر نبود، طبیعیه.

چند تا نکته مهم برای موفقیت:
• ساعت خوابش رو ثابت نگه دار (مثلاً هر شب بین ۸ تا ۹ شب)
• توی روز خواب کافی داشته باشه (بچه‌ی خسته بدتر می‌خوابه)
• محیط خواب امن و دلنشین باشه (چراغ خواب، عروسک کوچولو)
مامان آوینا مامان آوینا ۱ سالگی
سلام به همگی.خواستم از تجربه ای که از قطع شیر بدست آوردم براتون بگم،من یکباره شیر رو قطع نکردم،بعد از واکسن ۱۸ماهگی شروع کردم،،کم کم وعده های شیر شو کم کردم ،تا ۱۹ماهگیش دیگه کلا فقط میخواست بخوابه میخورد،،،عادت کرده بود که تو روز نخوره،،،اینم بگم دختر من عادت داشت تو روز بینهایت شیر بخوره،،،تقریبا سه هفته س که شیر شبشم کلا قطع کردم یکی ،قشنگ سیرش کردم،اب بهش دادم گذاشتمش تو گهوارش و گفتم بیا تابت بدم،(به گهواره میگه تاب)برقا رو خاموش کردم و چراغ خواب و روشن کردم لالایی خواندم براش،،،چشماش سنگین شد خوابش برد تا ساعت ۷صبح،بیدار شده بود گرسنه ش بود،،فقط گریه میکرد توی خواب ،وقتی بیدار شد دید من بیدارم گف آب...بردمش بیرون بهش آب دادم.. تقریباً یه لیوان آب خودم ،گفتم تخمه مرغ میخوری گفت آره براش آبپز کردم اونم خورد بهدش آب جوش و نباتم بهش دادم...قشنگ سیر سیر شد گذاشتمش تو گهواره دوباره و خوابید...آسون نبود ولی سختم نبود..بعضی وقتا بهونه ی شیر و میکرد دیگه نمی‌دونستم چیکار کنم باباش میبرد میچرخوندش،،،اینم بگم لباس پوشیده بپوشید خیلی بهتره کمتر دلشون میخواد😄🤭
امیدوارم مفید بوده باشه🌹