۱ پاسخ

دختر منم خیلی ترسوعه. از هر صدایی می‌ترسه..تنها باشیم .مثلا باباش و داداشش نباشن همش به من می‌چسبه.. نمیدونم چیکار کنم

سوال های مرتبط

مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
برای اینکه بچه های ترسو و مضطرب تربیت نکنیم چیکار کنیم؟

✔️ فراموش نکنید بچه ها در هفت سال اول  حرف‌ها را باور می‌کنند. پس مراقب حرف‌ها و القاها باشید.

✔️ به فرزندتان برچسب «ترسو» نزنید؛ چون این برچسب، خودش به مرور باعث پذیرش و تقویت ترس در فرزند می‌شود.

✔️ شما به عنوان والدین، بهترین الگو برای فرزندتان هستید؛ فرزند به والدین شجاع نیاز دارد، نه ترسو.

✔️تربیت یک فرایند هست و در این فرایند والدین باید صبور باشند و با ویژگی های هر سن فرزند آگاه باشند و مطابق آنها عمل کنند

✔️ ترس‌های کاشته‌شده در ذهن فرزند، به‌راحتی از بین نمی‌روند؛ پس پیشگیری بهتر از درمان است!

✅به یاد داشته باشید،هر کلمه‌ای که به زبان می‌آورید، در ذهن فرزند اثر می‌گذارد؛ مراقب کاشته‌های ذهن او باشید.

✅ تجربه خودم
اون اوایل وقتی چراغ اتاق آنیسا خاموش بود تو اتاق ش نمی‌رفت
یه بار مامانم گفت از تاریکی می‌ترسه
گفتم نه دختر من از تاریکی نمیترسه بدش میاد
اینو چندبار جلو خودش تکرار کردم ،
الان دیگه تو اتاق تاریک هم می‌ره البته با در باز
کلمه ترس رو هیچ وقت جلو بچه نگین
از تاریکی می‌ترسه از دکتر میترسه.....و.....
مامان آبان مامان آبان ۲ سالگی
مامانا سلام
این پست رو برای کسایی میذارم که بچه شون از حموم می‌ترسه. پسر منم از حموم می‌ترسید و هربار از اول تا آخر گریه و جیغ و فریاد داشتیم. من دیدم اینطوری نمیشه و سعی کردم بفهمم از چی بدش میاد. اول فک کردم از تماس پاهاش با کف حموم چندشش میشه، براش دمپایی خریدم ولی بی فایده بود. بعد فک کردم از فشار زیاد آب می‌ترسه. وانش رو با فشار کم آب پر کردم ولی اینم نبود. خلاصه بعد از کلی تلاش فهمیدم مشکل بچه با دمای آبه. آبی که روش می‌ریختم و به نظر خودم اصلا داغ نبود از نظر این داغ محسوب میشد. آب رو ولرم کردم، جیغ و داد کمتر شد ولی هنوز حموم رو دوست نداشت.
چن تا کتاب حموم خریدم و یکی دوتا اسباب‌بازی کوچیک مخصوص حموم. یه سفینه کوکی که تو آب حرکت میکنه و یه اردک سوتی. یه بطری خالی میسلار هم که براش جالب بود بردم تو حموم. یه شعر حموم هم از یه کتاب دیگه پیدا کردم و حفظ کردم و موقع حموم کردن براش خوندم. الان اینطوری شده که هر روز حوله اش رو برمیداره، میره پشت در حموم و میگه اَموم :) وقتی هم میریم حموم باید به زور بیارمش بیرون