مامان قشنگا سلام
من این هفته درباره رفتارهای عصبی و پرخاشگری های آبان با یه دکتر روانشناس صحبت کردم. تجربه ام رو باهاتون درمیون میذارم.
دکتر گفت با این که همه بچه‌ها این طوری نیستن ولی این رفتارها توی این سن طبیعیه، حالا دلیلش چیه؟
۱- اینا عقلشون رشد کرده و درکشون از جهان اطرف رفته بالا ولی هنوز قدرت کلامی ندارن برای همین خیلی وقتا از اینکه نمی تونن منظورشون رو برسونن عصبانی میشن.
۲- این سن شروع شناخت حس مالکیته. و بچه با والدی که بهش وابستگی بیشتری داره (که در مورد آبان، منم) هم مثل یک شی که صاحبش هست رفتار میکنه بنابراین کوچکترین کاری که این قانون مالکیت رو تهدید کنه عصبانیش میکنه. مثلا اگه شما لحظه ای بهش توجه نکنید یا با کس دیگه ای حرف بزنید یا بغلش کنید و...
۳- تو این سن کنترل دنیای اطراف برای بچه‌ها خیلی مهم میشه و اینا میفهمن که می‌تونن دنیای اطرافشون رو کنترل کنن. پس اگه اتفاقی بیوفته که حس کنن کنترلشون کم شده (مثلا به خواسته شون بی توجهی بشه) عصبانی میشن. گفت اینکه حس کنن می‌تونن روی دنیای اطراف کنترل داشته باشن به میزان اعتماد بنفسشون در بزرگسالی خیلی مرتبطه. اما این به این معنا نیست که همیشه هرکاری ازمون خواستن براشون انجام بدیم که در بزرگسالی بااعتمادبنفس باشن، چون اولا ناممکنه و دوما ناکام شدن در برآوردن خواسته‌ها بهش میفهمونه همیشه هم نمیشه هم چیز رو کنترل کرد و این یه واقعیته.
توصیه اش به منم این بود که سعی کنم بیشتر آبان رو درک کنم و کمتر عصبانی بشم. براش تا میتونم توضیح بدم که چرا نمی تونیم فلان کار رو بکنیم گفت شاید توضیح اوایل بی فایده به نظر بیاد اما در دراز مدت جواب میده.
خلاصه که صبر جمیل برای خودم و شما آرزومندم :)

تصویر
۵ پاسخ

👍👌

چه خوب

مرسی از توضیحاتت 👏🏻

دستت درد نکنه

ممنون عزیزم لطف کردی

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۱ سالگی
سلام مامانا خوبین؟ اومدم تجربم در مورد واکسن ۱۸ ماهگی رو باهاتون به اشتراک بذارم
اول اینکه این واکسن یه واکسن ۳ گانه هستش یکی به صورت خوراکی دوتای دیگه به دستو پا تزریق میشن در مورد پسر من که اینطور بود چون شنیدم میگن اگه بچه لاغر باشه بجای دست به پا میزنن دوم اینکه حدسم اینه که اگه بچه هاتون واکسن ۶ ماهگی واسشون سخت بود احتمال اینکه این واکسن واسشون راحت باشه خیلی زیاده برخلاف گفته خیلیا این واکسن برای پسرم خیلی راحت بود در حدی که روز اول تبش با استا کنترل شد روز دوم و سومم تب نداشت فقط تنها مشکلمون درد پاش و لنگ زدنش بود که اونم شکر خدا حل شد سوم اینکه پاش روز سوم یه کوچولو قرمز شد روز چهارم خودش رفت این تموم چیزی بود که میدونستم گفتم تا استرس واکسنو نداشته باشین چون خودم یه ماه قبلش استرس داشتم اینجا میدیدم که میگفتن خیلی سخته ولی راحت بود البته یادتون باشه بچه با بچه فرق داره امیدوارم واستون مفید بوده باشه و همه بچه ها سالم و سر حال باشن ❤️🙏🏻
مامان نی نی کوچولو مامان نی نی کوچولو ۱ سالگی
سلام . امروز یعنی هجده ماه و دوازده روزگی پسرم ، واکسن شو زدیم . قرار بود نزنم یا بعد از عید این کار رو انجام بدم . اما با راهنمایی مادرم و بعضی دوستان ، فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که این کار رو انجام بدم . چون این مدت خیلی میترسیدم و مضطرب بودم . باید با ترسم مواجه میشدم تا برطرف بشه و راحت بشم ‌. از طرفی به نفع بچه ام هست . چون واکسینه میشه و این خوبه . موقع تزریق خیلی ناراحت شدم چون بچه ام ترسیده بود خیلی گریه کرد . البته تقصیر کارمند بهداشت هم بود . چون خیلی کند بود و دست دست میکرد . به قول معروف فس فسو بود . باید سریع تر انجام میداد ، وسطش یه دور رفت از همکارش سوال پرسید ، حرفه ای نبود . متاسفم برای هر کسی که استخدامش کرده بود . چون دو تا آمپول هست یکی بازو یکی ران و یک قطره هم هست . سه مرحله داره . اینم هی طولش میداد ، اون لحظه کظم غیظ کردم اما دوست دارم بعدا برم و حسابی دعواش کنم از خجالتش در بیام . جالب این جا بود بقیه کارمندا میگفتن عیب نداره بچه گریه کنه زمان قدیم گریه بچه برای والدین مهم نبود ! مثل اینکه بچه اولته ( انگار بچه های بعدی مهم و عزیز نیستن به نظر اینا ! ) یعنی شما ببین سطح شعور کارمند های بهداشت رو ! پاره تن و بند جگر خودشون که نیست . انسانیت درست و حسابی هم ندارن که همه بچه ها رو دوست داشته باشند . خلاصه تموم شد ، بچه ام یکسره منو صدا میکرد . بغلش کردم و اومدیم بیرون . خیلی ازش مراقبت کردم و ادامه میدم تا کاملا حالش خوب بشه ان شاالله . خدا رو شکر به خیر گذشت . ترس نداشت .
مامان رُزا🦋 مامان رُزا🦋 ۱ سالگی
سللم خانوما ازتون یه مشورت میخواستم یه بچه هست در اقوام شوهرم که نزدیکه زیاد رفت آمد داریم مثلا هفته چهار پنج روز می‌بینیم هم دیگ رو منم با مامان این آقا پسر صمیمی هستم رزا هم خیلی دوسش داره اونم خیلی رزا رو دوست داره مامانش میگه هی میگه منو ببر پیش رزا دو ماهی هم از رزا بزرگتره هر وقت میاد خونمون یا میریم خونشون نمیزاره رزا به اسباب بازیا دست بزنه یا سریع ازش میگیره رزا رو هل میده بهش لگد میزنه من این موقع ها میرم دخترم میارم این ور تا حالا هیچی هم به اون نگفتم مامانم خیلی دعواش میکنه باهاش حرف میزنه ولی بازم کارشو تکرار میکنه با این که اقوام خیلی نزدیک همسرم هستش همسرم میگه بریم خونه بنظرتون اینکه چیزی به اون نمیگم (نکه دعواش کنم)دخترم ضربه ببینه که ازش حمایت نمیکنم کلا نمیدونم چطوری رفتار کنم تو این موقع ها(نگید قطع رابطه که چون نمیشه)دختر من خیلی آرومه مثلا اسباب بازی رو ازش میگیره سعی نمیکنه ازش پس بگیره میره یه چیز دیگه ور میداره که باز آقا پسر میاد ازش میگیره شما براتون پیش بیاد چطوری رفتار میکنید؟؟؟