ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
داد زدید بارها شاید سرش خودتونو سرزنش کردید ناراحت شدید ازین قضیه
قول دادید به خودتون که دیگه تکرار نکنید ولی بازم اتفاق افتاده
و حس میکنید دست خودتون نیست و کنترلی رو این قضیه ندارید و بعدش دچار عذاب وجدان میشید و این خیلی اذیتتون میکنه
مثلا میگید انقدر خشمتون زیاده که نمیتونی حتی با روش های روانشناسی مدیریتش کنی
شاید فرزندتون خیلی می‌ترسه زیاد عصبانی میشه داد میزنه کتک میزنه همش نق میزنه دنبال یه فرصتی برای لجبازیه
بعضی خونه ها همش صدای داد و گریه و نق بچه میاد سر غذا سر خواب و..مادر هم بدتر داد میزنه و کار به پدر هم میکشه دیگه اوضاع بدتر میشه و محیط محیط پرتنشی هست
شما هم ازین مشکلات دارید؟فرزندتون هم ازین مشکلات داره ؟
ما انسان هستیم و امکان همچین اتفاقی هست
چرا در مدیریت احساسات مثل خشم ناتوان هستیم؟(این هارو یه سری توضیح داده بودم )
اصلا مدیریت هیجان رو نمیدونیم چیه حتما بهمون یاد ندادن مثلا یه سری ها میگن خب همه داد میزنن یه چیز طبیعیه
مثلا خواهر شوهرم خواهرم جاریم مادرم همه سر بچه هاشون داد میزنن
اینکه انقدر رفتارهای بد زیاده قرار نیست که این رفتارها پس درسته چون خیلی وقتا خیلی چیزها رایحه ولی صحیح نیستن چون که مادرهای دیگه هم اینطور هستن پس قرار نیست بگیم پس مادر بودن اینطوریه
الگوی درستی نداشتیم و یه سری باورهای غلط رو بهمون یاد دادن باید پس هوش هیجانی و مدیریت احساسات رو یاد بگیرید از منابع اصلی و درست
حالا این هارو آموزش دیدی چطوری عملیش کنی؟
چقد رو تا کجا این ها رو ادامه بدیم که بشه رفتار ثابتمون؟
بارها تصمیم گرفتیم نفس عمیق بکشیم نشده پس باید شروع کار رو درست کنیم و مسیر رو مشخص کنیم و براش تلاش کنیم

۴ پاسخ

خوب مسیر درستو بگو الهام ببین راهی پیدا میکنی بهم بگو ارامشمو حفظ کنم اینقد حرص نخورم عصبی نشم دیگه دارم رد میدم قشنگ شدم یه مادره عصبیه روانی 😭😭😭😭 الان اینقد جیغ جیغ کردم مغزم سوت کشیده نمیکشم واییییییی خدایا نه روز ارامش دارم نه شب الان بیست ماهه رنگ اسایش ندیدم از اول گریه نق دیگه چقد صبوری کنم اگه به این باشه که یسال ذیگه اروم میشه بخدا صبوری میکنم داره روز بروز بدتر میشه خسته شدم 😭😭😭 تا ۴ ماهگی گفتم کولیکو رفلاکسه اوکیه تا شیش ماهگی گفتم لثه داره سفت میکنه اوکی تاالان دندونش بود اوکیه دیگه چقد قراره ادامه داشته باشه دندوناش همه ذراومدن چقد نق چقد غر زدن چقد چسبیدن حتی تنها نمیره تو اتاقش یه وسیله برداره تو جمع منو نمیشناسه ولی تنهایی کلا چسبیده نق یه راه کار برامن پیدا کن جانه من

راهکارش چیه🥺🥺🥺

پسر من ماه پیش خیلی مریض شد که یک هفته بیمارستان بستری بود و خیلی اذیت شدم و از اون موقع هر وقت به چیز کثیف دست میزنه ناخودآگاه یاد اون سختی می افتم و صدام بالا میره حتی دیشب یکی پشت دستش زدم البته آروم اما خوب بازم حق اینکارو نداشتم چون اون فقط منو داره و میدونم از سر کنجکاویش هست که به خیلی چیزا دست میزنه
اصلا نمیدونم تو اون لحظه چکار کنم اگه واقعا میدونی لطفا کمکم کن
از طرفیم آنقدر از مریضی میترسم که حتی از خونه بازی و پارک وحشت دارن که مبادا بچم ویروس بگیره

منم امروز از گیر دادنش وگریه های خیلی ناجورش سرش داد خیلی بدی زدم وبغض کرد
خیلی عذاب وجدان گرفتم

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام
خب میریم سراغ مدیریت احساس خشم (یک وبینار یک ساعت و نیمی هست)
همه میخوان یه خونه گرم و شاد داشته باشن ارتباط با همسر خوب باشه بچه بازی کنه به حرفش گوش کنه سر وقتش غذا بخوره و بخوابه و کمتر جیغ بزنه و اذیت کنه که این خونه جوری هست که همه دوست دارن قلبشون برای این خونه میتپه
اما خیلی ها این رو حتی یک روز هم تجربه نمیکنن داشتن این خونه غیر ممکن نیست کافیه هوش هیجانی رو یاد بگیریم در موردش کامل توضیح داده میشه ولی بدونید شما هم میتونید چنین خونه ای رو بسازید لزوما این نیست ثروت زیاد داشته باشید یا شرایطتتون ویژه باشه به اینا ارتباط نداره
اتفاقات ساده برای ما برای بچه ها هولناکه و اگر نتونن هیجاناتشون رو مدیریت کنن چقدر زندگی بهشون سخت میگذره شاید در ظاهر بگیم دوران کودکی دوران شادی هستش ولی در واقع بچه ها اذیت میشن و آسیب میبینن
مثلا اگر کسی بچت رو زد نگیم توام بزنش یا بگیم بالاخره بچه باید بتونه ار خودش دفاع کنه راه حلش این نیست راه حلش یاد دادن به بچه ها و مدیریت احساسات هست
و اینجا میاد فیلمی رو نشون میده که یه خواهر و برادر هستن که هم رو بغل میکنن و تو مدرسه توسط افراد بزرگتر کتک میخورن و زور بهشون میگن و اینکه جوری که خواهره کوچیکتر وقتی میبینه برادرش رو میخوان تو سطل زباله بندازن چشماش رو با پارچه میبنده .
ما با همه ی احساسات تو زندگی درگیر هستیم خشم غم خوشحالی و..
خب بریم سراغ خشم
شما و بچتون چه احساسی رو تجربه کردید و میکنید؟
داد زدید بارها سرش خودتونو سرزنش کردید ناراحت شدید ازین قضیه
قول داد به خودتون که دیگه تکرار نکنید ولی بازم اتفاق افتاده
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
۲.توجه:
گاهی هم ممکنه توجه نکنی مثلا یکی فحش داده و شما توجه نکردید و رد شدید
۳.تعبیر و تفسیر(خیلی مهمه)
همه ی ما یک تعبیری از اتفاقات داریم مثلا بچه ظرف رو شکسته میتونه از چند نظر به این قضیه نگاه کنه وقتی چند نوع میتونه فکر کنه واکنشش هم متفاوته
من میتونم فکر کنم این بچه داره من رو اذیت میکنه میتونم فکر کنم این بچه بلد نیست این کار رو انجام بده
پس اساس اون رفتار من متفاوت میشه
و آخرین مرحله واکنش:
حالا یا میزنی بچه رو یا سرش داد میزنیم یا گفتگو میکنی یا از موقعیت دورش میکنی
و اینکه مهمیش این هست که تمرکز رو سه تای اول داریم محرک،توجه و تعبیر و تفسیر
مثلا کسی که سیگار می‌کشیده حالا هی خودش رو بزاره وسط کسایی که سیگار می‌کشیدن چون دوباره براش محرک ایجاد میشه
چون خیلی وقتا از محرک پیشگیری میکنیم و خیلی وقتا توجه نمی‌کنیم و رد میشیم
یعنی اگر خشمتون رو میخواید کنترل کنید باید روی این ۳ تا تمرکز کنید
همش خیلی ها در مورد واکنش صحبت میکنن چون وقتی اون ۳ تارو درست کنی ممکنه اصلا به واکنش بد نرسه و روزی صدبار عصباني بشیم و داد بزنیم که فرداش دیگه نمیتونیم کنترلش کنیم
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
مادر میتونه بگه بچه داره من رو اذیت میکنه یا بگه داره خودش رو رو پیدا میکنه و میخواد بگه من هستم و شروع کرده مرحله خود مختاری
عوامل جسمی در خود تنظیمی
که میره سمت محرک و میتونه همه این هارو بهم بریزه
۱.مصرف الکل:
آسیب میزنه به مغز
۲.قند خون پایین
۳.تیروئید
۴.کمبود برخی ویتامین ها:
مثلا به شدت عصبی هستی و بعد چک میکنی میبینی یه ویتامینی در بدنت کم بوده
۵.کم خونی
۶.کم خوابی
۷.کم تحرکی
احساسات صرفا به ما اطلاعات میدن
افکار ما بدن ما میاد آلارم میده قرار نیست حتما بر اساسش عمل کنیم
شما احساساتتان نیستید و شما اون احساس رو دارید و اون احساس رو تجربه میکنید
حالا میریم سراغ بحث اصلی مدیریت خشم:
۱.خودآگاهی و خشم
۲.خودتنظیمی و خشم
۳.آموزش مدیریت خشم به کودک
۴.کتاب های مناسب
خودآگاهی و خشم:
ما برای اینکه بتونیم یه احساسی رو مدیریت کنیم باید اول بشناسیمش وقتی خشم میاد چه نشونه هایی داره و تو بدنم حسش میکنم
حالا خشم یا حسادت؟
و خیلی وقتا می‌فهمیم خشم نیست و غمه
برای اینکه بشناسیمش چه اتفاقی میوفته؟
پریروز مثلا بچم نرفت جیش کنه من فکر کردم مثانش درد میگیره و مریض میشه و عصبانی شدم مضطرب شدم و بدنم گر گرفت دستام یخ کرد و قلبم شروع کرد به زدن و سرش داد زدم
یعنی داریم میبینیم که خشم اینجوری خودش تو بدنتون داره نشون میده و این احساسات و افکار داره میاد سراغتون
راه های اصلی خودآگاهی کودک از خشم:
۱.حرف
۲.بازی
۳.قصه
۴.نقاشی
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
خب حالا ما میایم محرک هارو پیدا می‌کنیم محرک ها برای اینه که نداریم بچه عصبانی بشه نه اینکه به بچم همش بگم باشه هرچی تو بگی و همه چیز رو بهش بدم که عصبانی نشه نه
محرک ها مثل همین ها که گفته شد
ما به محرک ها توجه میکنیم و توجه نمی‌کنیم
حالا به محرک ها توجه نمی‌کنیم مثلا یک نفر هست خیلی من رو ناراحت میکنه میتونیم کمتر ببینیمش یا اینکه اگر دیدیمش خودمون رو با یه چیزی سرگرم کنیم و اگر چیزی هم گفت میریم سراغ بحث تعبیر و تفسیر که گفته شد بهتون
برای اینکه اون خشم سنگینه نیاد
باورهای غلط بنیادین :
این باور های غلط هست که صبح تا شب داره مارو عصبانی میکنه
(جهان طبق انتظار من باشد )بچه من نباید اصلا کار بدی انجام بده
چنین چیزی در جهان وجود نداره که همه چیز طبق خواسته ما پیش برود و همه چیز قابل پیش بینی باشد و فقط خوبی اتفاق بیافتد جهان به این شکل نیست
من اگر مامان خوبی بودم بچم الان فحش نمی‌داد
یا اگر مامان خوبی بودم بچم راحت‌تر ازم جدا میشد
اگر فلان مشکل رو داره ممکنه مثل عموش بشه
بچه یه سری جاها تحرک زیاد داره ولی بجاش همون اول میگن این مشکل رو داره پس مثل اون میشه بعد حالتون بد میشه میگید حالا من چیکار کنم بعد از استرس زیاد رفتارتون کلا با بچه اشتباه میشه
دیگران نگاهم میکنن حتما بچه آن ها خوب هست و بچه من بد
مثلا بچه شما گریه می‌کند
هر بچه ای یه سری مسائل رو داره و شما مسائل کامل اون بچه رو نمیبینید
اون هم یک انسانه و ما باید روی مسائل بچه خودمون تمرکز کنیم که حلش کنیم و نمیشه بگی بچه کلا نباید مشکل داشته باشه چنین چیزی نیست
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه مدیریت احساس خشم
باور های غلط بنیادین:
هر بچه ای یه سری مسائل رو داره شما مسائل کامل اون بچه رو نمیبینید اون هم یک انسانه
ما باید روی مسائل بچه خودمون تمرکز کنیم که حلش کنیم و نمیشه بگی بچه کلا نباید مشکل داشته باشه چنین چیزی نیست
یا میگید من دیگه فرصت ها را از دست دادم مثلا میگه بچم اون موقع که کوچیک بوده کاری نکردم براش پس دیگه نمیشه کاری کرد و این اشتباهه
و یک لیست طولانی که نیاز به تمرین و تکرار داره
وقتی این لیست رو میزارید جلوتون می‌بینید خیلی چیزها هست که الکی اعصاب خودمون رو براش خورد کردیم و خیلی راحت‌تر میتونیم با قضیه برخورد کنیم
مثلا یه بچه دوساله که هی ظرف آب رو میریزه مامانش میگه که این از قصد داره اینکار رو انجام میده لج من رو در بیاره در صورتی که این بچه داره کاوش میکنه داره آزمایش میکنه آب رو بریزه پایین میره یا بالا(😅😁)
اینجوری وقتی فکر کنه میره به بچش میگه مامان میدونم میخوای بازی کنی با آب میدونم میخوای ببینی آب کدوم طرفی میره حالا آب رو بریز تو این ظرف مثلا یا تو حیاط یا جایی ببریدش
اینطوری نه اعصاب خودش رو خورد میکنه نه بچه رو نه به دعوایی منجر میشه
عدم توجه به علت های جسمی و اتفاقات گذشته
جسمی
اتفاقات گذشته
خواب
غذا
تفریح
بازی کودک
محیط آموزشی نامناسب
تلویزیون و موبایل زیاد
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام یه سری مامانا خیلی شکایت دارن از اینکه بچشون نق میزنه اول بگم طبق تجربه خودم میگم این یه چیز طبیعیه تو این سن .خودتون رو بزارید جای این بچه ها نمی‌تونید حرف بزنید و نیازتون رو بگید تنها کار همین جیغ و گریه و گاز گرفتن رو بلدید بهتون بی توجهی میشه مادر و پدر عصبانین بچه تنهاست دوست داره یکی باهاش بازی کنه بچه متوجه حال شماها نیست نمیدونه گرونی و دعواهای شماها چیه فکر می‌کنید بچه باید همه چیز رو الان بفهمه چون بشین و پاشو و نکن رو فهمیده پس باید همه چیز رو بفهمه نه بچه داره کشف میکنه داره یاد میگیره .تا همه چیز رو بدونه چجوریه و بتونه حرف بزنه و همه کاری یاد بگیره باید صبور باشید بتونید کمکش کنید .اینکه شما حالتون بده با شوهرتون یه چیز جداست .اینکه بچتون اصلا بلد نیست بازی کنه یاد بگیرید از الان چون باید کم کم شروع کنید مستقل بازی کردن رو .الان خیلی هاتون جای خواب رو عوض کردید ولی الان مهم مستقل بازی کردنه و اینم بگم بچه ها الان ترس جدایی دارن مهراب که قبلا گریه نمی‌کرد برای دوری از من الان یه وقتایی در طول روز اینطور میکنه ولی نباید داد بزنید باید کنارش باشید باشه مامان نمیرم ببین من کنارتم من هیچوقت تنهات نمیزارم با هم بازی می‌کنیم بیا با هم بریم این رو بخوریم خب یکم آروم تر شده حالا میتونی کم کم ازش دور بشید و برید دستشویی یا هرجایی و اینکه ثبات رفتاری داشته باشید اگه الان دستش گوشی دادی یکدفعه نیا بگو فقط تو موقع غذا خوردن یا ساکت کردنت میدم دستت و این میشه باج خواهی
من یه موقع سر غذا دادن مهراب حتما گوشی بدم دستش بعد کم کم ازش دورش کردم با چیزهای دیگه و با رقصیدن و هزار تا جنگولک بازی عادتش دادم یا قاشق میدم دستش یه قاشق اون به من غذا میده یه قاشق من به اون میدم
مامان یونس🌜 و السا⭐ مامان یونس🌜 و السا⭐ ۱ سالگی
بریم سراغ آموزش رنگ؟؟💙😍



چند تا نکته اولش بگم
۱)من برای شروع رنگ آبی رو انتخاب کردم
چون هم تلفظش راحت هست
هم جزو رنگ های اصلی هست


۲)اصلا مهم نیست که کوچولو اسم رنگ رو تکرار کنه
یادتون باشه تشخیص رنگ از تکرار کلمه اون رنگ مهم تر هست
پس اگر بلد نبود بگه هم
شما به یاد دادن رنگ ادامه بدید
و دائم نگید (بگو آبی آبی)


۳) یاد دادن رنگ رو توی همه چیز داشته باشید
مثلا
توی توپ ها بگید این ها آبی هستند
توی لگو ها بگید
توی مداد رنگی بگید
بزارید این رنگ آبی توی همه چیز تعمیم داده بشه
و فقط محدود یک چیز نباشه

۴) برای شروع فقط فقط اسم رنگ آبی رو بگید
من خودم اسم رنگ های دیگه رو نمیگم تا گیج نشه


۵) هیچ رنگ دیگه ای موقع یاد دادن نباشه
مثلا قرمز و آبی رو بزارید کنار هم
و آبی رو یاد بدید
چون باعث خطا و حواس پرتی میشه
فقط آبی ها رو جدا کنید و با اون ها یاد بدید
(البته فعلا)


۶) و نکته آخر یادتون باشه یادگیری بچه ها متفاوت هست
یه بچه شاید یک هفته ای یاد بگیره
یه بچه شاید یک ماه یا دوماهه یاد بگیره
این به عملکرد مغز بستگی داره
پس بچه شما دیر آموز یا کند آموز نیست


⭕️ادامه توی کامنت
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه مدیریت احساس خشم:
وقتی کودک خشمگین است چه کنیم ؟
گام اول همدلی با کودک میشینیم هم قدش میشیم کنارش میمونیم و بهش میگیم مامان میدونم عصبانی هستی ولی من برای زدن شما نیستم و روش هایی که میدونم و قبلا هم کامل گفته شده رو رو انجام میدیم و کمکش میکنیم آروم بشه بغلش کنم نازش کنم یکم فضاش رو عوض کنم بعد بگیم بجای زدن من بیا موقع عصبانیت فلان کار رو انجام بدیم و شما دارید حد و مرز کارهایی که نباید انجام بشه رو بهش میگید و اینکه چطور میشه اون مسئله رو حل کرد
و حتی وقتی بچه هامون هم رو میزنن بهشون یادآوری کنیم ما برای حل مسئلمون از زدن استفاده نمی‌کنیم وقتی آرومشون کردیم حالا میگیم به نظرتون این مسئله چه راه حل هایی داره و کمکشون کنیم راه حل پیدا کنن(در این مورد قبلا توضیح کامل داده شده)اگر خیلی آشفته هستن و میرید جای دیگه ای گفتگو میکنید و مسئله رو حلش میکنید و حواستون باشه لزومی نداره مسائل رو همون لحظه و همون جا حلش کنید
و وقتی بچه ای زیاد خشمگین میشه دلایلش رو بررسی کنید که چرا بچه ی شما زیاد خشمگین میشه
آموزش مدیریت خشم به کودک :
تنفس عمیق
راه رفتن یا نشستن و دور شدن از موقعیت
آغوش دیگران(آغوش مادر)
گفتگو
دفاع صحیح از خود
تغییر نگاه به اتفاق
تمرین تنفس و مدیتیشن
والدین الگو
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک قبل فرزند پروری
اونجا میتونید بشینید و بگید تو عصبانی هستی که دوستت وسیله رو ازت گرفته؟تو هم عصبانی هستی که که نتونستی با اون وسیله بازی کنی این در واقع تو همون گام همدلی و انعکاس احساسات
حالا میتونیم ساکت بشیم و گوش کنیم و ببینیم بچه ها چی میگن
سریع قضاوت نکنیم یکی از مهمترین چیزها که به ما کمک می‌کند اینکه سریع قضاوت نکنیم سریع نریم سراغ جملاتی مثل اینکه
تو دوباره دوستت رو زدی
دوباره خواهرت رو اذیت کردی
قضاوت ،سرزنش ،نقد،نصیحت لطفا این کارها رو انجام ندید
لازم نیست ما اونجا نقش قاضی رو به عهده بگیریم
ما میشینیم کنارشون و به حرفاشون گوش میدیم مثلا بگه اون وسیله رو من رو کشید یا اون بگه خیلی من رو میزنه یا خیلی اذیتم میکنه و از هم شکایت کنند
حالا میگیم آها دوتاییتون یه اسباب بازی میخواید این میشه گام بعدی گام حل مسئله
حل مسئله رو خیلی وقت ها میتونیم به خود کودک واگذار کنیم اگر در سنی هست که میتونه راهکار بده
میتونیم هم خودمون راه حل هایی ارائه بدیم
مثلا بگیم دوتایی میخواید با این اسباب بازی یا عروسک بازی کنید چه راه حل هایی به ذهنتون میرسه ؟یکیشون مثلا میگه نوبتی استفاده کنیم
یا راه کارهایی بگن که به درد نمیخوره
مثلا بگیم اون خرگوشه بود که قبلا داستانش رو گفتم بهتون هر دوشون یک وسیله رو میخواستن چیکار کردن بچه ها؟
بعد یادشون میاد که اونا نوبتی بازی کردن یا یکیشون با یه اسباب‌بازی دیگه بازی کرده
این ها کمک میکنه به بچه ها که به مرور حل مسئله رو یاد بگیرن پس دنبال راه حل هلی خیلی ناب هم نباشیم چون ممکنه بچه ها نتونن راه حل های مفیدی بدن
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک احساس مدیریت خشم
(سلام بچه ها ببخشید ولی واقعا من نمیتونم پشت هم هی بنویسم برا همین بینش وقفه میوفته و بازم میگم این یک وبینار یک ساعت و نیمی هست مطالبش به هم مرتبطه برا همین هروقت مطلب میزارم بخونید که هروقت مطلب بعدی رو میزارم کامل متوجه بشید)
وقتی اون ۳ تا محرک و تعبیر و تفسیر و توجه رو درست کنی ممکنه اصلا به واکنش نرسه
و روزی صدبار عصبانی بشیم و داد بزنیم که فرداش دیگه نمیتونیم کنترلش کنیم و آخر این راه بچه رو میزنن
مثلا مادری اومده تعریف کرده بچش بستنی رو گذاشته تو مایکروفر کنترل تلویزیون رو تو ماکروفر گذاشته یا پلاستیک کرده تو سوراخ جارو برقی که جارو برقی سوخته یا گچ دیوار رو سوراخ کرده ببینه پشتش چیه و گفته این بچه داره اذیتم میکنه و خیلی بچه بدیه و قابل تحمل نیست و وقتی به روانشناس مراجعه کردن و بررسی کردن و تست آیکیو گرفتن ازش فهمیدن بچه کنجکاوی بسیار زیاد داره و این بچه کارهایی که میکنه از هوششه
و بچه داره برای خودش آزمایش درست میکنه و شروع کردن به انجام دادن روش های دیگری که کمتر این بچه بقیه رو اذیت کنه و این بچه چون آیکیو بسیار بالایی داره همش دوست داشته برای خودش چالش درست کنه خب حالا مامانش نگاهش به بچه عوض شده و مداخلات متفاوت شد
پس خیلی مهمه چطور به اتفاقات نگاه کنی و علتش رو بفهمی
یا یه مادر دیگه گفته بچه ۱۰ ماهه اش خیلی لجبازی میکنه خب حالا چیکار میکنه هر وسیله ای مادر جمع میکنه اون هارو پرت میکنه این طرف و اون طرف یا سبد پر وسیله ای که جمع کرده رو اون وارونه میکنه و مادر گفته خیلی بده بچم از الان اینطوری رفتار میکنه
ویژگی بچه همینه از خراب کردن و پرت کردن و ریختن و پاشیدن خوشش میاد
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
کتاب های مناسب بزای آموزش خشم :
کی گفته من بداخلاقم
خرگوش کوچولوی عصبانی
نقطه کوچولوی عصبانی
شیر کوچولوی عصبانی
این کتاب ها معرفی خشم و عصبانیت هست
جعبه ابزار والدین در مدیریت کودک خشمگین :
بازی به روش cprt(تو قسمت انواع بازی ها توضیح دادم)
کتاب خواندن
همدلی
نقاشی
اصول فرزند پروری
این بازی باعث میشه مسائل تو ذهن بچه تلنبار نشه و بعد خودش رو یه جایی با خشم زیاد نشون بده
مثلا یه جایی شما تنها رفتید و تنهاش گذاشتید حالا داره شمارو میزنه حالا باید بریم سراغ حل مسئله
ما اگر اصول فرزند پروری رو بلد نباشیم انقدر رفتارهای اشتباهی داریم که باعث خشمگین شدن بچه و در نهایت عصبانی شدن خودمون میشه
مثلا ما نمیدونیم بچه ۶ ساله چه ویژگی هایی داره (ویژگی سنین بچه از بدو تولد تا ۸ سالگی گفته شده و توضیح کامل دادم)
باعث میشه یه سری مشکلات جدی بوجود بیاد
کتاب خوندن هم اینطوری نیست بشینیم بخونیم و رد بشیم و تموم بشه بگیم ما کتاب خوندیم ازش سوال میپرسی گفتگو میکنی با تغییر صدا و شکلک براش میخونی تا برسیم به اون نتیجه ای که که میخوایم
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
یه سوال
وااااقعا فکر میکنید بچه ها ، بزرگ بشن مسؤلیتی در قبال ما دارن؟
دیدتون فقط از جانت پدر مادر باشه ، کاری یه فرزند بودن خودتون و پدر مادرتون ندارم، فقط خود والدتون رو ببینید و بچتون رو

این که شما خواستید بچه بیارید ، و مسلما وظیفتونه ، لطف نیستا ، وظیفست رسیدگی و مراقبت ازش و هرررررکاریم براش بکنید ، همه و همه از روی لطف و علاقست ، معامله نیست ، زوریم نیست
پس اون بچه حقی در قبال ما نداره ، منه مادر خودم آوردمش توی این دنیا ، خودمم باید ازش مراقبت کنم و زندگی کردن بهش یاد بدم ، این وظیفه منه

انتظار ندارم وقتی پیر شدم و بچم اول جوونیشه، تازه بخواد دردسرای منو داشته باشه یا ازم مراقبت دائم کنه ، یا ببرتم تو خونش با همسرش و هزار تا چیز دیگه

پس ، پدر ها و مادر ها
تااااا میتونید برای پیری و کوری خودتون آماده باشید و برنامه داشته باشید و پس انداز کنید ، چرا که قرار نیست یه بازه زیادی از عمر بچتون صرف نگهداری از شما بشه ، شما نگهداری کردید از اون چون بچتون بود ، خودتون خواستید و همش با عشق بوده ، ولی اون احساسش تماما با عذاب وجدان همراهه ، اون عشقی که پدر مادر داره رو مسلما فرزند اون زمان نداره

این طرز فکر منه برای بچه خودم و خودم
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه فرزندپروری(چطوری با همدلی کودک را آرام کنیم)(ادامه تاپیک قبل)
در واقع این یک نوع همدلی که به کودک کمک میکنه احساس کنه تنها نیست و فقط اون نیست که این میل رو داره در نهایت ما آرام کنار کودک میشینیم تا وقتی که کودک آرام بشه
حالا آیا همش باید حرف بزنیم؟یا همش باید احساسش رو بهش انعکاس بدیم؟همش باید بگیم آره منم همین جورم اون بچه هم همینطوره؟
نه ما یکی دوتا جمله میگیم در نهایت میشینیم کنارش در واقع همدلی خیلی وقت ها به اون حضور فیزیکی ما وابسته هست به اون نگاهی که به کودک داریم به اون دستی که روی شانه اش میزاریم یعنی فکر نکنید برای همدلی وقتی کودک آشفته هست باید هی بشینید توضیح بدید
اتفاقا حرف زدن زیاد و توضیح دادن زیاد توی این موقعیت ها کودک رو آشفته تر می‌کند میتونیم به کودک بگیم اگر دلت میخواد میتونی بیای بغل من
من اینجا کنارت هستم .اگر فرزندتون دوست نداره و الان آمادگی این همدلی رو نداره میتونی بگی من اینجا هستم نزدیکت وقتی که خودت دوست داشته باشی بیای پیشم
و اما چیزهایی مثل اینکه برو تو اتاق تا آروم بشی این هارو هیچوقت به بچه ها نگید
قراره ما کنار بچه ها باشیم تا آرام بشن تا بتونن خودشون کم کم یاد بگیرن هیجاناتاشون رو مدیریت کنن
خب حالا بعد همدلی چه اتفاقی میوفته؟
ما کنار کودک موندیم احساسش رو بهش انعکاس دادیم و بهش گفتیم میتونه بیاد تو آغوشمون تا آروم بشه بعد از اون میتونیم به کودک گوش کنیم و بشنویم چی میگه
مثلا ببینید دعواشون شده شما سر رسیدید اون اونو زده اون وسیله اون یکی رو برداشته
اونجا میتونید بشینید و بگید تو عصبانی هستی که دوستت وسیلت رو برداشته و ازت گرفته؟تو هم عصبانی هستی که نتونستی با اون وسیله بازی کنی
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
وقتی بچه‌ها یاد می‌گیرن که هرچقدر هم یه نفر باهاشون بدرفتاری کنه، باز هم باید کنارش بمونن چون "خانواده است"، دو اتفاق مهم می‌افته:

۱. بدرفتاری براشون عادی می‌شه:
یعنی ممکنه توی آینده هم آدمایی که بهشون آسیب می‌زنن رو توی زندگیشون نگه دارن، چون فکر می‌کنن این طبیعیه و باید تحمل کنن.

۲. معنای عشق و محبت براشون اشتباه جا می‌افته:
اگه یاد بگیرن که عشق یعنی تحمل رنج، ممکنه توی رابطه‌های آینده‌شون هم گیر آدمایی بیفتن که بهشون آسیب می‌زنن ولی نتونن از اون رابطه بیان بیرون.

🤷‍♀️پس راه‌حل چیه؟

به جای این‌که بچه‌ها رو مجبور کنیم هر رابطه‌ای رو حفظ کنن، باید بهشون یاد بدیم که احترام و محبت باید دوطرفه باشه، حتی توی خانواده.
اگر یه رابطه باعث آزارشون می‌شه، حق دارن که فاصله بگیرن و از خودشون مراقبت کنن.
این‌جوری یاد میگیرن که توی آینده هم برای خودشون ارزش قائل باشن و رابطه‌های سالم‌تری بسازن.

مثلا اگه پسر عمو ، دختر عمه یا حتی بزرگ تر ها با بچه بد رفتار میکنن حالا به هر دلیلی ، قرار نیست بچه نسبت به این رفتار بد بی تفاوت باشه