۵ پاسخ

عزیزم مادرا هم مثل همه آدمای دیگه عصبانی میشن ...
پس اگر داد زدی سرش خودتو سرزنش نکن
بیدار شد براش جبران کن ...
بشینید باهم بازی کنید یادش بره

سعی کن ب خودت مسلط باشی بچه دو ساعت کامل راه رفته ی شکلات حقش بود
نباید داد میزدی ولی کاریه ک شده

الهی بگردم اشکال نداره عزیزم
ولی سعی کن خودت کنترل کنی

عزیزم🥺🥰

❤️❤️عزیزم

سوال های مرتبط

مامان ماهلین مامان ماهلین ۱ سالگی
سلام مامانا
ماهلین قبل عید آبریزش گرفت کلا زمستونا سرماخوردگیش فقط آبریزش بود منم فقط براش اسپری بینی میزدم بعد چند روز خوب میشد، این سری از بس بهم گفتن بهش دارو بده من نئوتادین و پلارژین دادم آبریزشش قطع شد ولی بعد از عید شبا موقع خواب سرفه میکرد یعنی به محض اینکه خوابش میبرد سرفه میکرد تا اینکه کشیده شد به روز، بردمش کیلینیک پیش متخصص اطفال وقتی معاینه اش کرد گفت خلط داره گلوش سرماخورده گفتم قبل از عید براش دارپ پلیوم، آلربند و آموکسی کلاوو پودر مونته لوکاست نوشت اولش خوب بود بعد روز سوم و چهارم بدتر شد و بعد دیگه خوب شد، یه چند روزی خوب بود تا دوباره شروع شد سرفه هاش شبانه اش و به روز هم کشیده شد بردمش پیش دکتر خودش گفت آلرژی و بهش کتوتیفن، اسپری نارنجی و آبی، قرص جویدنی مونته لوکاست، شربت فاموتیدین داد گفت ممکن از اسید معده اش هم باشه، امشب شب چهارم بهش دارو دادم و دیروز و امروز خیلی بدتر شده، بهم میگن بعضی وقتا کتوتیفن نمیسازه به یه بچه و بدترش میکنه، یعنی یکماهی هست بچه ام اینجوریه انقد خسته ام که دلم میخواد زار بزنم روحی و جسمی
کسی هست اینجوری بوده باشه بچه اش تروخدا یه راهنمایی یه راهکاری چیزی بدین 😔😔
مامان دلسا مامان دلسا ۱ سالگی
اولین روز از شیر گرفتن به پایان رسید😁
صبح که دیگه بیدار شد اخرین وعده ی شیرشو خورد
بهش صبحونه دادم بعدش هی نق زد که شیر میخوام سر سینم چسب برق زدم گفتم می می اوخ شده درش اوردم نگاهش کرد گفتم بیا دست بزن ببین اوخ شده دیگه رفت اون طرف نشست و باز نق نق کرد تصویری زنگ زدم مامانم یکم حرف زدیم با مامانمم دردودل کرد که می می اوخ شده بهشم نشون دادیم😀
خلاصه بهش میوه دادم خورد یه یک ساعت بعدش نهارش دادم و از خونه رفتیم بیرون خونه مادر شوهرم اونحا هم چند بار نق زد که شیر میخوام گفتم می می اوخه یکم که نق زد بعدش بهش یه خوراکی یا میوه میدادم
بهتر میشد یادش میرفت دیگه عصرش خیلی داشت بهونه میگرفت بردمش تو حمام اب بازی کرد یه نیم ساعتی سرش گرم شد اومد بیرون تا یکی دو ساعت اوکی بود باز شروع کرد ارونحا اومدیم بیرون رفتیم خونه مامانم(خونه ی مادر شوهرم و مامانم به هم نزدیکه)دیگه اونجا یکم بازی کرد بستنی خورد قبلشم بهش شام داده بودم
تا ۱۲ که اومدیم خونه اومدیم تو اتاقش یکم با اسباب بازیاش بازی کردیم دیگه گفتم بخوابیم هی می می کرد گفتم اوخه گیجه خواب بود دیدم خیلی نق میزنه توی عصاری خوریش میوه ریختم اومدیم توی تشکش یکم اونو خورد یکم زدم پشت کمرش و خدا را شکر خوابید
حالا دلسا وسط شب بیدار میشد همیشه ببینم امشب چی میشه🤦🏻‍♀️
انشالله بگذره زودتر
سینه هامم سنگین شده یه بار دوشیدمش باید برم یکم دیگه بدوشمش که سبک بشه کمی