۶ پاسخ

پسر منم کوچیک بود تقریبا این مدلی بود به شکل عجیب تر🥴تو ۹ سالگیش به صورت حاد در اومد که فهمیدیم وسواس فکری و عملی شدید داره...الان نزدیک ۱۴ سالشه و هنوز زندگی ما به هم گره خورده بخاطر رفتارهای خاص پسرم...
امیدوارم برای شما اینجطور نباشه..شاید بیش حسی داشته باشه...از الان برچسب زدن زوده...با یه کاردرمانگر و مشاور صحبت کن

به نظرم با مشاور یا دکتر اطفال صحبت کن

باهاش تمرینات حسی کن شاید بهترشد اول بده دست بزنه احتمالا تو۲سالگی زیاد بازی حسی نکرده گل بازی،ماکارونی رنگی،شن بازی،کف بازی،لمس بافتهای لزج وشل و سفت وسمباده ای و...

دخترمنم اینطوریه کسی با دست خیس بهش دست بزنه عق میزنه جوش ببینه رو صورت کسی عق میزنع و چیزای مختلف نمیدونم از حساس بودنه یا چون قبلا رفلاکس داشت اینجوریه .

پسر منم همينجوريه جرات نميكنيم تو خونه تخم مرغ بخوريم سريع عوق ميزنه مياره بالا لوبيا گوجه نخود عدس هيچي نميخوره نه تو غذا نه جدا

پسر منم اینطوری هست رفلاکس داره گاهی عود میکنه خیلی حساس میشه زود بالا میاره وخیلی بدغذاس حالا شما رفلاکسش چک کن

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۳ سالگی
خیلی دلگیرم . دارم سعی میکنم بخاطر بچه تو شکمم گریه نکنم ولی نمیشه . بخاطر این وضعم خیلی روحیم داغون شده😭 خونم ب هم ریختس اینقد کثیفه و ریختو پاش ک ک وقتی راه میرم همه چی زیر پام ریختس. بیشتر ریختو پاششم کار پسر ۳ سالمه یعنی هرچی تو اشپزخونه و اتاق خوابا هستو هر چی تو کشوها هستو هر چی تو کابینته رو خالی کرده بیرون .منم ک استراحت مطلقم نمیتونم جمع کنم 😭 هنر کنم بهش غذا بدم بخوره ک اونم خیلی بد غذاست غذا میدمش توفش میکنه کل فرشم شده برنجو غذا ک ریخته.شوهرم هم ک سرکاره موقه ای هم ک خونست در حدی ک ی غذا درست کنه و بره بخوابه از خستگی.حالا اینا جدا ناراحتی اصلیم سر تربیت این بچست اصلا نباید بهش بگم بالا چشمت ابرو باباش بهش برمیخوره .هر دفه سر سفره کل غذاها ی هممونو قاطی میکنه و پرت میکنه اگه بگمش نکن میزنه زیرگریع اونم ک گریه کنه شوهرم از سر سفره پا میشه قهر میکنه .یعنی هر روز همین بساطو من دارم. امروز دیگه من پاشدم از سر سفره دیگه طاقتم طاق شده .هورمونام ب هم ریخته نمیتونم گریه نکنم
مامان گل پسری مامان گل پسری ۴ سالگی
کمی از اخلاقیات پسرم میخام بگم لطفا شماهم بگین که ببینم راه حلش چیه

پسر من خیلی لجبازه خیلی پر انرژیه همش خرابکاری می‌کنه کل خونرو مدام گند میزنه اصلا اهل بازی کردن نیس فقط خرابکاری و بهم ریختن اصلا هم اینکه کمکم کنه و خودش جمع کنه نیست همش دست میزنه به سینه هام باهاشون بازی می‌کنه دنبالم راه میوفته عین جوجه گاهی وقتا حین ظرف شستن و غذا پختن صندلی می‌زاره ک فقط بیاد دست بزنه یه سینه های من همش لباسمو بالا میده حالا اینا به کنار بیش از اندازه وابسته پدرشه اصلا همه دنیا یه طرف باباش طرف دیگه. همش دنبالشه هم بیرون هم تو خونه از وقتی ک شوهرم میاد اصلا بهش اجازه استراحت نمیذه نه استراحت نه خاب نه غذا خوردن نه حتی دو دقیقه بیاد کنار من بشینه برای همون منو شوهرم خیلی از هم دور شدیم حتی مهموونی هم ک میریم بازم میاد گیر میده به منو باباش مخصوصا باباش ک بیا با من بازی کن یه ادا اصول ها در میاره انقد نق نق و عصبیه که مجبوریم ب حرفش گوش بدیم فوری قهر می‌کنه عصبی میشه