۴ پاسخ

تنها نیستی پسر منم همینم 🤦🏼‍♀️

عین آراد

دختر منم دقیقا همینه

یه مدتیه پسر منم اینطوری شده ولی دنبالش میرم میذارم دهنش . سخت نگیر

سوال های مرتبط

مامان گل پسری مامان گل پسری ۴ سالگی
کمی از اخلاقیات پسرم میخام بگم لطفا شماهم بگین که ببینم راه حلش چیه

پسر من خیلی لجبازه خیلی پر انرژیه همش خرابکاری می‌کنه کل خونرو مدام گند میزنه اصلا اهل بازی کردن نیس فقط خرابکاری و بهم ریختن اصلا هم اینکه کمکم کنه و خودش جمع کنه نیست همش دست میزنه به سینه هام باهاشون بازی می‌کنه دنبالم راه میوفته عین جوجه گاهی وقتا حین ظرف شستن و غذا پختن صندلی می‌زاره ک فقط بیاد دست بزنه یه سینه های من همش لباسمو بالا میده حالا اینا به کنار بیش از اندازه وابسته پدرشه اصلا همه دنیا یه طرف باباش طرف دیگه. همش دنبالشه هم بیرون هم تو خونه از وقتی ک شوهرم میاد اصلا بهش اجازه استراحت نمیذه نه استراحت نه خاب نه غذا خوردن نه حتی دو دقیقه بیاد کنار من بشینه برای همون منو شوهرم خیلی از هم دور شدیم حتی مهموونی هم ک میریم بازم میاد گیر میده به منو باباش مخصوصا باباش ک بیا با من بازی کن یه ادا اصول ها در میاره انقد نق نق و عصبیه که مجبوریم ب حرفش گوش بدیم فوری قهر می‌کنه عصبی میشه
مامان رایان مامان رایان ۳ سالگی
سلام بچه ها بیایین یه لحظه دلم داره میترکه
من رو به پسرم خیلی حساسم مثل همه ی شما ۳ سالشه بعد هم بازی اینا نداره خوششم نمیاد بیرون بره به باباش هی میگم خودت اومدنی یه ۱ ساعت ببرش بیرون یا باهاش بازی کن خودمم بازی میکنم ولی پسرم همش دلش بتزی اینا میخواد مخصوصا دوس داره دوست داشته باشه ما مستاجریم بعد صاحبخونمون دوتا نوه دارن از پسرم بزرگترن بعد یه کمم اخلاقشون یه جوری همش قهر میکنن باپسرم اونم گریه میکنه سراین دوس ندارم بااون بازی کونه ولی نمیفهمه امروز حالم خراب بود باباشم اومد باهاش بازی نکرد دیگه انقدر گریه کرد رفت پارکینگ بازی کنه خودمم حواسم بود ولی تو دیوار به خونه ها حواسمون پرت شد رفته خیابون من بلافاصله رفتم جلو در بود دیدم شاوارشو کشیده پایین اون نوشم به باسن بچم دست زد یعنی من تحت تأثیر ایلیا جریان دیروز حالم خراب شد بلند دادکشیدم صدامم رفت بیرون انقدر گریه کردم حالم خراب شد با همسرمم دعوا کردم پسرمم دعوا کردم نمیدونم چیکار هی میگم از این خونه بریم ۴ ساله اینجاییم اصلا راضی نیستم خیلی اذیت میکنن ولی پول زیاد میخواد رهن اجاره هارو میدونید دیگه باباشم انگار نه انگار نه به من فقط میزاره نه پسرم دیگه خسته شدم
مامان شنتیاا مامان شنتیاا ۳ سالگی
سلام‌ یه چیزی خیلی نگرانم کرده راجب پسرم میخوام ببینم طبیعیه یا با دکتری مشاوری مشورت کنم. با اینکه از بچگی به حرفاش گوش دادم سریع
تا حدودی جواب گرفته چیزی خواسته تونستم تهیه کردم هیچ وقت چیزی و نذاشتم خیلی بگه اصرار کنه بعد انجام بدم ولی پسرم نمیدونم اخلاق بد یا خوب حرفاش و خیلی تکرار میکنه در حد قفلی زدن یعنی اگه ی چیزی بخواد بگم فردا تا اون روز برسه همش میگه صبح هم یادش نمیره تا اون کارو نکنی براش ول نمیکنه و این موضوع هم خودمو هم بقیه رو ی جاهایی کلافه کرده مثلا میگه بازی کن ب هرکی ک باشه انقدر میگه تا طرف بلند شه بازی کنه خیلی وسط حرفامون میپره اصلا نمیذاره حرف بزنیم یا حتی من با گوشی هم بخوام حرف بزنم یکاری میکنه یا حواسم پرت شه یا قطع کنم سریع البته ک بگم هرچی من منعطف و سریع براش یکاری میکنم شوهرم برعکس زیاد باهاش بازی نمیکنه ی بازی هم بخواد بکنه انقدر بچه باید اصرار کنه بهش تا باهاش بازی کنه یا هرچی ازش بخواد هی باید بگه بهش هم میگیم باشه ولی باز میگه مثلا دیروز رفتیم بیرون خرید گفتیم پسر خوبی باشی اذیت نکنی برات آدامس که دوس داری میگیریم هر ۳ دیقه ی بار میگفت آدامس میخری آدامس میخری انقدر گفت شوهرم عصبی شد گفت اصلا نمیخرم بعد ی وقتایی رفتار شوهرم باهاش ی جوری میشه من فکر میکنم بچه مشکل داره حس منفی میگیرم عصبی میشم دعوامون میشه ی مورد دیگه هم هست ب شدت تنهاس و فقط من و باباشیم ک باباش اصلا براش وقت نمیذاره باز ی موضوع دیگه هم هست مثلا میگه موز داریم میگم نه میره چک میکنه این مثال راجب هرچی باید بهش ثابت بشه خودم این موضوع دوس دارم که اعتماد نداره زیاد ولی خب نمیخوام ب ماهم اینجوری باشه میخوام حرفمو قبول کنه