باز منو چشمای گریون از صبح با سردرد دارم سخت‌ترین دوران زندگیم میگذرونم هیچ وقت فکر نمی‌کردم پروسه باروری انقدر سخت باشه هیچ وقت فکر نمی‌کردم قراره همچین روزایی بگذرونم دارم زیر بار این فکرا و مشکلات له میشم دیگه امیدی به زندگی ندارم کارم شده گریه فقط هر روز از گریه زیاد سردردای وحشتناکی میگیرم نمی‌دونم خدا منو نمی‌بینه حال منو نمی‌بینه دیگه دارم شک میکنم به خدا 🙂

تو که سنی نداره چرا ایقد غصه میخوری استرس اصن نداشنه باش بیخیال باش مطمعن باش جواب میگیری

من این ماه کلی امیدوار بودم و علاعم بارداری داشتم ولی نشد پریود شدم دلم بدجوری شکست 💔

عزیزم چ عجله ای داری اصلا نیاز نیست بشینی ذجه بزنی بنظرم خودت داری ب خودت فشار میاری
اولا ک سنت کمه دوما من کسی و میشناسم ک ده سال بچه دار نشده و بعد ده سال خدا بهش بچه داده تو ک هنوز ده ماهه اقدامی
خود من سر بچه اولم ۱۶ سال پیش دوسال اقدام بودم بعد از دوسال باردار شدم
رها کن این مسئله رو خیلی عجول و زود جوشی

آره واقعا سخته خدا خودش برای هممون درست کنه ان شاالله منم هیچ وقت فکر نمی‌کردم چشم انتظار بمونم

یعنی مثل من شیش سال منتظر بودی؟؟؟؟

بهش فکر نکن با اعصاب داغون و استرس نتیجه نمیگیری
همه چیو بسپار بخدا و زندگیتو بکن و فکرتو آزاد کن اونوفت میبینی چجوری سورپرایزت میکنه

امیدوار باش خدا یجوری سوپرایزت میکنع ک خودتم‌ باور نمیکنی فقط صبر داشته باش هر چیزی توش ی حکمتی داره

سلام عزیزم مشکلت چیه ؟ انقدر به خودت سخت نگیر یکم آزاد و رها باش بسپار به خدا

بارداری که خیلی شیرینه حتی با تهوع