بع حدی کلافه ام از دست بچم ک نگو پنجله تا دکتز بردم صب تا شب در خدمتش ام اما ذزه ای شیر نمیخوره خسته ام ازش انقد عصبیم میکنه بخدا قسم چند شب شوهرم خونه نمیاد خسته شده از دست غر غر هام خیری فشار روحی رومه مغزم داره منفحر میشع اخه چه مرگشه

عین دختره من هیچی نمیخوره دهنش وقفل میکنه

صبور باش عزیز
اون بچه هیچ کاری رو از عمد نمیکنه
گناه داره طفلی سرش عصبی نشو

دختر منم شیر نمیخورد بردمش دکتر بهش شربت داد الان خیلی بهتر شده
میدونم زینک‌خوب نیست، زیادش خوب نیست
همین یه دوره میدم و تمام

عزیزم ۵ روز دست و پا شکسته خوابیدم ۶روز مریض ببین یک ثانیه نخوابیدم در حدی ک شوهرم اومد کوهیار گرفت امروز نخوابیدم غش کردم ن غش به معنی خستگی واقعا غش کردم شوهرم میگفت نمیدونستم تورو بگیرم بچه جیغ میزد من و ک به هوش آورده گفت برو یکم بخواب تا نوبت دکترش میشه نیم ساعت خوابیدم انگار ۵روز خوابیدم بچم بردم دکتر بچه همینه عزیزم

صبور باش حتما جاییش اذیته اینا ک زیون ندارن بگن گريه میکنن شاید ميخواد دندون در بیاره پسر منم اینجوری بود

منم غذا میپزم نمیخوره میخام جیغ بزنم میرم تو تراس نفس عمیق میکشم بعد با خودم میگم این همه ادم مگه همه غذا خور بودن بعد بزرگ میشه میخوره
شما هم یکم برو بیرون روزا تا اروم تر بشی ایشالله خوب میشه ما که درد این بچه ها رو نمیدونیم که چاره کنیم

شاید دندوناشع اذیت میشه نمیتونه شیر بخوره
با قاشق بهش بده ببین میخوره

عزیزم بچه مریض شده شیر نمیخوره دیگ حتما جاییش درد می‌کنه درسته سخت ولی میگذره گلم یکم تحمل کن

منم تو همین وضعم نه شیر میخوره درست نه غذا میخوره هرچی درست میکنم میریزم دور