ب حدی بچن اذیتم میکمه ااان ب زور اوردنم مهمونی وسط مهمونی شروع کردم ب گریه همه نگام میکنن خیلی فصار رومه خیلی ب خدا خیلی اذیتم میکنه هی اشکام میاد پایین

بخدا من دوتا پسر دارم همش تو خونه ام هیجا نمیرم تصمیم گرفتم فردا یه سر برم خونه مامانم پسر بزرگم با خواهر کوچیکم خیلی دعوا میکنن ببینم فردا تا شب میتونم بشینم یا نه

دقیقا منم حالم همینه خیلی روم فشاره🫂

پسر منم تو شلوغی ک میره خیلی گریه میکنه جدیدا تو بغل هیشکیم اروم نمیشه هر کیو میبینه جیغ میکشه هیچجا نمیتونم برم

الهی بمیرم برات،من بچه هام ناارومن،دقیقاااااا میفهمت😭😭😭
منم همینم،اصلا دلم نمیخواد یه جا برم....
خیلی حس بدیه

بچه از عمد اذیت نمیکنه که ناراحتی آبروت رفته میدونم خسته ای بهت سخت میگذره ولی ایم روزا هم میگذره

اخه چشه؟دلدرده؟دندونه؟چیه

الان همه بچه های هم سن بچه شما همینن من حتی دسشویی هم‌نمیتونم برم بچمم بی قراری میکنه ترس از جدایی داره بخاطر همین مهمونی نمیرم ارامش فکری بچم مهم تر از اینه ک برم جایی هم‌اون اذیت شه هم من شما هم خسته اید درک‌میکنم دمنوش و قهوه اگر میتونی بخور از خدا ارامش بخوا این موجودات کوچولو گناهی ندارن تو این تایم اینجوری میشن انشالله میگذره

کاش نمیرفتی مهمونی ، باز آدم تو خونه خودش راحت تره
ولی بدون تنها نیستی همه ما وضعمون همینه

چرا عزیز دلممم؟

عزیزدلم منم همینطور

میفهمم عزیزم آدم دیوونه میشه

این روزا هم میگذره مطمعن باش❤