قبل بارداری اینطوری نبودم ...توی این چند ماه حتی وقتایی ک از دست شوهرم ناراحتم بهم نزدیک میشه بغلش میکنم یا بهم دست میزنه یا بوشو حس میکنم آرامش میگیرم و واقعا از درون احساس آرامش میکنم بنظرتون بخاطر بچش ک تو شکممه اون این حسو داره؟؟

منم همینطورم دقیقا حتی وقتاییم که یه شب میام خونه مامانم بمونم انقدرررر بیقرارم نمیتونم بخوابم نمیدونم درک میکنید یا نه عین معتادا انگار فقط باید بغل شوهرم باشم تا خوابم ببره

و منی ک شوهرم کارش آزاده اگه بگه ظهر نمیام خونه گریه میکنم و غذا نمی‌خورم 🥲
خونمون سه طبقس من طبقه سوم بدون آسانسور ۴۰ تا پلع 😑
مامانم هر روز زنگ میزنع بیا اینجا بمون ولی من ی ثانیه نمیتونم شوهرمو تنها بزارم 🥲🥺 از زانو درد میمیرم و زنده میشم بخاطر پله ها ...ولی تحمل میکنم ک شب شوهرم پیشم باشه 🥺😍 دلم میخواد همش خونه باشه نرع سرکار 🥲🥲
بابا سجاد من و مامان عاشقتیم 😍🥺❤️

یه تیکه از شوهرت تو وجودته عادیه دیگه

منم اینجوری ام اما شوهرم می خواد واسه کار بره کیش ک با شهرمون خیلی فاصله داره و استراخت و سرکلاژم نمی تونم برم خیلی قصه می خورم 😭

کلا وقتی بچه میاد آدم وابستگی ب شوهرش خیلی زیاد میشه وقتی بچت بدنیا بیاد دیگ صدبرابر ب شوهرت وابسته میشی خداااا ب همه چشم انتظارا نینی بده

دقیقا منم همین حسو دارم دوست ندارم از شوهرم دور باشم.خونمونم هر ۲ماه یا۳ماه اونم ب زور شوهرم میرم که میگه مامانت مریضه پیشش باشی خوشحال میشه.ولی من بعد۲ماه دیشب اومدم خونمون از صبح ب شوهرم زنگ زدم بیا دنبالم.که اونم الان اومد دنبالم الانم تو راه خونمم

بخدا منم اینجوری شدمممم

کلا از اول ازدواج

منم اینطور شدم دقیقا

‌
شاید 🩷عشقتون پایدار