سلام شب همگی بخیر دختر بزرگم 4سالشه از پارسال رفتم روستای شوهرم اینا از سگ تو روستا ترسید لکنت زبان گرفت حالا چند ماهه آنقدر بد تره شده ک دیگ روانیم کرده شبا تا می‌خوایم بخوابیم تا پلک رو هم میزاریم من و شوهرم شروع می‌کنه به گریه که من میترسم نخوابین نگاه گوشی کنین منم بخدا از صبح ساعت 7بیدار میشیم تا خود ساعت 12شب همش یه دقیقه استراحت ندارم شبا اینم اینجوری می‌کنه منم انقدر عصبی کرده کلی میزنمش بعدش عذاب وجدان میگیرم نمی‌دونم باید چ خاکی تو سرم بریزم پارسال پیش دو تا دکتر بردمش هر دو کلی دارو فلوکستین و اعصاب براش مینوشتن منم میترسیدم بهش بدم میگفتم من اوردمش برای گفتار درمانی و درمان نه دارو اعصاب میگفتن اول باید این دوره دارو ها رو مصرف کنه

ببرش گفتار درمان با کتک ردن هم بدتر میشه

این اعصبانیت و کتک شما مشکل اونو بدترش میکنه چون استرس میگیره . نکن توروخدا
لکنتش مادرزادی و ارثی نیست که
از ترس شده پس حل میشه بزرگترم بشه خودش متوجه میشه کنترل میکنه
دختر جاریمم داشت چند مدتی بردن گفتاردرمانی الان ۹ سالشه حل شده
ولی ماتو فامیل چندنمونه ارثی داریم متاسفانه حل نشدن

این بچه قطعا ی مشکلی داره که اینجوری می‌کنه
ببرش پیش روانشناس کودک
با زدن این بچه رو داغون نکن

اول اینکه نزار دارو اعصاب مصرف کنه . این به مرور خوب میشه
دختر خواهرم دوسال پیش خود به خود سحر از خواب پا شد و جیغ که مار تو لباسشه تا یکسال فقط درگیر این دختر بود لباس نمی‌پوشید. حتی تو خیابون لباسش در می‌آورد اوضاع بدی بود
ولی نزاشتیم خواهرم بخاد دکتر اعصاب این چیزا ببرش
حتی دعا کن هم نزاشتیم
الان خداروشکر خوب خوب شد

خوابیدنی زیر بالشش یه چاقو کوچیک بزار

توروخدا بهش دارو اعصاب نداری توروخدا
دکترا فقط بلدن دارو اعصاب بدن

براش دعای ترس بگیر ترسشو بریزن خوب میشه حتما

عزیزم باهاش حرف بزن بگو هیچ چیز ترس نداره بهش آرامش بده بگو من پیشتم به خدا توکل کن قسمت بده به قرآن که تو دل بچت آرامش بندازه وشبا قرآن برا. بالا سر دخترت بگو خدا فرشته هاشو فرستاده مواظبت باشن تو رو خدا نزن تو با این کارت داری آینده دخترتو نابود می‌کنی شما که مجبوری روستا بری باید از حیوانات براش قصه های خوب بگی از صداشون و خودشون نترسه به نظرم رو خودت خیلی کار کن دخترت از همه چیز واجبتره کار خونه تمومی نداره به سلامت دخترت وقت بذار با هاش مهربون باش صدرصد نتیجه میگیری

عزیزم چ نیازی هست که تو باشوهرت بری روستا،حالا اگه کمک دستشی بگو یه مدت یکی رو پیدا کنه،اگه غذا درست میکنی یه مدت حاضری بخوره ،تو باید درمان اون طفل رو شروع کنی،تو مسئولی در برابرش،بفکر آیندش باش

اون بچه طفل معصوم خودش مشکل داره و میترسه
ترسش که دست خودش نیست برا چی میزنیش آخه گناه داره

ببین دارو اگه ضرر داشت دکتر نمیداد ببرش بزار روند درمان رو کامل کنه
از شکم‌مادر اینجوری متولد نشده ک شما مقصرین که بچرو با یه حیوان وحشی روبرو کردین اون بچه زدن نداره

وای بچه رو توروخدا ی دکتر خوب ببر لکنت زبون نمونه روش- خواهرزاده منم سرتولدش عموی احمقش بادکنک ترکوند بی هوا اینم ترسید لکنت گرفت تا شیش هفت سالگی لکنت داشت انقد دکتر بردن داره خوب میشه تازه

براش دعا بگیر
دعوا هم بدترش میکنه

مشکلی نداره دارورو نیتونی بدی خواهر زاده م لکنت کرفته بود دارو خیلی خوب درمانش کرد.
درکت میکنم مادری عصبی میشی ولی نزن خدا نمیبخشه ها بچه ی بیگناه و پاک که تو امن ترین آدم زندگیشی.. یه مشاوره تلفنی بگیر یکم کنترل خشم تمرین کن عزیزم

خوب از روستا برید تو شهر بشینید،دخترت طفلی گناه داره