۱۲ پاسخ

تازه خیلی زود گرفتیش از پستونک گناه داره میذاشتی یکم عاقل شه بعد

مردا هیچ وقت درک نمیکنن

دختر بزرگم ک اصلا پستونک نخورد ولی دوتای بعدی فقط تا شش ماهگی خوردن ☺️

پستونک را باید تاشش ماهگی داد ک ترکش راحت باشه براشون وگرنه سخت ترک میکنن

من سه سالگی گرفتم باباش انداخت بیرون گفت سگ برد اولش که گریه میکرد بعد وقتی گفت سگ برد دیگه اصلا گریه نکرد 🤣

خیلی زود گرفتی کاش دوسالش که میشد میگرفتی الان بگی نیست هم متوجه نمیشه باز گریه می‌کنه می‌خواد

سر پستونک رو ببر نشونش بده اگر خیلی بی قراری کرد اما هیچوقت از تصمیمت پشیمون نشو کاری خوبی کردی دوسه روز اذیت میشید بعدا میگذره

ولی قبل دو سالگی برای ترک هرچیزی بهتر زمانه
چون ۲ساله میشن سرکش میشن
ولی الان باز،یکم گریه میکنن با چیز دیکه سرگرم میشن

منم قصد داشتم بعد واگسن بگیرم یکیشون خیلی وابسته بود ،اتفاقا اون زودتر ترک کرد
خودش یهو دیگه نگرفت هر کاری کردیم
حالا این یکی مونده اینم باید بگیرم

خداروشکر من اصلا پستونک نگرفت بچهای گهواره میگفتن عالی پستونک ولی واقعا خوب نیس

وای توروخدا دیگه بهش نده
دو روز بچه اذیت شده دیگه بهش نده کم کم یادش میره
منم پسرمو از پستونک گرفتم همین داستانارو با شوهرم داشتم اما خب مقاومت کردم و خداروشکر دیگه پستونک از سرش افتاد

مث اینکه همشون گاو تشریف دارن✋🏽

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
مامانا مشورت میخوام
پسر من هرموقع برم خونه بابام اینا ، خواب ظهرش خیلی دیر میشه ، یعنی مثلا بابام هی باهاش بازی میکنه ، واقعا نمیزاره بخوابه ، خود بچمم نمیخواد بخوابه همراهی میکنه ، یعنی اگه بابا بازی نکنه بگه بخوابیمو اینا بچه هم کم کم اروم میشه میخوابه ، ولی اینکارو نمیکنه بابام
بعد خب ظهر که دیر بخوابه ، شبم دیر میخوابه ، فردا صبحشم دیر بیدار میشه
بچه من چهارشنبه ها صبح کلاس داره
من هفته دیش سه شنبه خونه مامانم اینا بودم ، باز بابام اجازه نمیداد بخوابه ، هررررررکاری کردم هرچی گفتم توروخدا بزار بخوابه فردا کلاس داره، گفت نه ولش کن میخواد بازی کنه، خلاصه که دیر خوابید، شبشم دیر خوابید ، و صبح خیلی دیر بیدار شد ، بابام میخواست بره باغش سر بزنه به حیووناش ، به مامانم گفتم مامان بچم دیر بیدار شده نمیرسه به کلاسش بابا میتونه یکم دیر تر بره بیاد مارو بروسونه کلاس؟ که بابام گفته بود نه نمیتونه و میخواد زود بره ، هیچی بچه رو هول هولکی لباس پوشوندم ، صبحانه فقط یه تیکه بیسکوییت به زور دادم با اسنپ رفتم
گشنه بود ، خوابش میومد کسل بود ، از اول تا اخر گریه و نق
گفتم من دیگه روز قبل کلاسش نمیام اونجا
حالا باز امروز مامانم پیام داده بابا فردا میخواد بره باغ کار داره ، بچه رو بیار ببینه امروز
از یه طرف الان دلم نمیاد نبرم
از یه طرف یاد هفته پیش میافتم که چقدر اذیت شد بچه
نمیدونم چیکار کنم
شما بودین چیکار میکردین؟