۱۳ پاسخ

عزیزم اصلا عجله نکن تا دو سالگی عادیه خودش کم کم ولش میکنه ولشم نکرد کمی به سر پستونکش یه چیز تلخ بمال دیگه نمیخوره

یه دفعه نگیر اول طول روز ازش بگیر موقع بیداری سرگرمش کن با خوراکی بعد که کلا موقع بیداری نخورد برو سراغ خواب

💢با اجازه💢
سلام مامان خوشگل من تازه آنلاین شاپ بچگانه زدم اگه امکانش هست با فالو کردنتون حمایتم کنید
diacostore.ir

اشتباه اولت این بوده که جلو چشمش پستونکو خراب کردی بعد بهش دادی
اشتباه دوم اینکه وقتی زیاد گریه کرده یکی جدید بهش دادی
اگه میخای بگیریش الان هیچ کاری نکن بزار ی مدت بگذره تا کار امروزت رو فراموش کنه بعد صبح قبل از بیدار شدنش پستونکو یکم سوراخ کن جوری که هوا داخلش بره هیچی هم نگو بهش بزار دم دست خودش وقتی بره بخوره ببینه خراب شده کمتر بهونه میگیره تو هم به جای اینکه بگی نباید بخوری باهاش همدردی کن دیگه براش نخر همون خرابه هم نیانداز دور

من پسرم از همون نوزادی ندادم ن شیشه نپستونک

سر پستونک فلفل بزن میسوزه دیگه نمیخوره من پسرمو با هر راهی نتونستم بگیرم با فلفل گرفتمش🥲

نباید می‌دادی بهش

تو آب نمک برنش یا یه چیز تلخ شاید نخوره

صبر زرد بزن بهش چون تلخه ممکنه نخوره

وای دخترای منم همینجورن یکیشون ک ینی تا‌پستونک نباشه نمیخابه
چیکارکنمم

عزیزم روز اول بچه ها بی قراری میکنن باید صبوری کنید،دختر منم گریه کرد ولی بردمش بیرون خسته که شد اوردم خونه خوابوندمش از بس نق میزد شوهرم گفت اگه زاپاس داری بهش بده ولی ندادم خداروشکر راحت هم گرفته شد.توام روزا بهش نشون نده شب تا شب بهش بدع بعد چندروز کلا بگیرش

ببین سخت نگیر کم کم بگیرش دختر منم موقع خواب دستونک میخوره خوابش عمیق میشه آروم میگیرم ازش ولی هربار واسه پستونک نق میزنه میدم بهش

شکررخدا پسر من خودش ول کرد

سوال های مرتبط

مامان هیما💕 مامان هیما💕 ۱۷ ماهگی
روز ۵: در طول روز اصلا سراغ پستونک رو نمیگرفت،خودم آوردم براش گفتم چیشد پستونکت؟گفت اه اه شده و خودش انداخت سطل آشغال ، به هرکی میرسیدیم میگفتیم ،مثلا مامان بزرگش داییش دوستاش ، به همه جلو خودش میگفتم پستونکش اه اه شده انداختیم بیرون،شب گریه کرد آب دادم بهش باز گریه کرد بغلش کردم رو پا گذاشتم هی گفتم پستونک نیست ولی قیامت کرد و پستونک رو گرفت!
روز ۶:به جای پستونک شبا هروقت بیدار شد یه دندونی دادم دستش،جیغ کشید پرتش کرد! هی بلند بلند گفتم هیما پستونک رو انداختیم دور! یکی دوبار اول قبول کرد خوابید دفه سوم ک از خواب بیدار شد دیگه بهش دادم راحت بخوابه.
روز۷:در طول روز که اصلا نخواست ، خودمم میگفتم میخوای بهت بدم میگفت نه اه اه! شب موقع خوابم که اصلا نمیخواست،در طول شب بیدار ک میشد میگفت آب و با گریه آب میخورد میخوابید و این شروع پیروزی من بود😁
روز ۸:کلا پستونک به فراموشی سپرده شده بود،درطول شب نق نق میکرد،تختش گهواره ایه،تکونش میدادم بلند میگفتم بخواب عزیزم و خودش میخوابید!
امروزم که روز ۹! امیدوارم بیدارشدناش تا صبح کمتر بشه و دیگه بخوابه! 😄
مامان هیما💕 مامان هیما💕 ۱۷ ماهگی
پرسیدین شب چجوری بدون پستونک هیما رو خوابوندم
من ادعا ندارم والا🫠چیزی ک برام جواب بوده و تجربمو میگم بهتون ببینین شاید واسه شماام جواب بده
هشت روز پستونک گرفتنم طول کشید.
روز ۱: پستونک رو یکم فقط سوراخ کردم،موقع خواب میدادم دستش ،گریه کرد نق زد بداخلاقی کرد هی گفت درستش کن ولی صبوری کردم،بردمش بیرون یه تایم طولانی ، شب موقع خواب طبق روال پستونک سالم بهش دادم.
روز ۲: یکم سوراخ بزرگ تر شد ، نق و بهانه گیری خیلی شدید شد،بردمش خانه بازی حسابی خستش کردم ،شب با شیر خوابید بدون پستونک ولی در طول شب هروقت بیدار شد پستونک سالمشو بهش دادم.
روز ۳:کلا سر پستونک رو بریدم،تخم شربتی درست کردم ریختم روش گفتم اه اه شده،خیلی ناراحت شد گریییه،بهش گفتم بنداز سطل آشغال یا بده به جوجو ها محکم میگرفتش میگفت منه! گفتم زنداییم که بچه ۷ساله داره اومد خونمون سرگرم شدن باهم یادش رفت بهانه گیری کنه،بچه زنداییم هی بهش گفت پستونک خیلی زشته اه اه حالم بد شد من نمیخورم از این حرفا ، در طول شب بیدار که شد گذاشتم پنج شیش دیقه گریه کنه بعد بهش دادم،هر بار بیدار میشد میزاشتم یکم گریه کنه بعد پستونک سالمو میدادم بهش
روز ۴: باز پستونک رو خواست و دید روش تخم شربتی ریخته و خرابه،خودش گفت اه اه و انداختش سطل آشغال😁یکم بعد انگار دلش نیومد رفت برداشت دوباره،باز کلی گفتم اه اه شده خراب شده ، بخاطر تخم شربتی ها نمیزاشت تو دهنش اصلا ، شب وقتی گریه میکرد با صدای بلند میگفتم پستونک اه اه شده یادته؟!میخوای بخوریش؟! خودش گفت نه ولی باز گریه کرد ،هرسری میزاشتم روپام ، دیگه نزدیک صبح که خودم پاره بودم پستونک سالم بهش دادم ک بخوابه
ادامه تاپیک بعد