۴ پاسخ

سلام دختر شما هم تیرماهی هست؟

سلام خانوم خانوما
خوش اومدی عزیزم

هدف بازی چیه؟پر کردن بادکنک با حبوبات؟

سلام عزیزم .کم کار ؟؟ ‌
اصن نیستی بابا از کم کارم گذشته.
منتظر بازیات هستیم😘😘

سوال های مرتبط

مامان باران و ستاره مامان باران و ستاره ۴ سالگی
بازی «نفس‌های جادویی» با دست بچه‌ها

برای زمانیکه صدای انفجار زیاد است، یا کودک ترسیده و به شما پناه آورده

روش بازی:
۱. دست فرزندتان را باز کنید و کف دستش را به سمت خودش یا شما بگیرید.
۲. انگشت اشاره خودتان را روی پایین انگشت شست فرزندتان بگذارید.

۳. بگویید:
– «الان با هم یک جادو می‌کنیم… با هر نفس، یک ابر ترس رو از مغزت بیرون می‌فرستیم.»

۴. با انگشتتان به‌آرامی از پایین انگشت شست تا نوک آن بروید، و همزمان بگویید:
– «نفس عمیق بکش… (همزمان با حرکت بالا) حالا نفس رو بده بیرون… (در حرکت پایین)»

۵. همین کار را برای تمام انگشت‌ها تکرار کنید.

۶. اگر فرزندتان کوچک‌تر است، بازی را کوتاه کنید و فقط دو انگشت انجام دهید.

۷. اگر فرزندتان بزرگ‌تر است، بگذارید خودش انگشت شما را دنبال کند و نفس بکشد.

چرا این بازی ذهن آگاهی مفید است؟
• تمرکز را از صدای بیرون به بدن خودش می‌آورد.
• حرکات آهسته، ریتم ثابت و تماس بدنی، سیستم عصبی پاراسمپاتیک را فعال می‌کند (مسؤول آرام‌سازی بدن).
• والد در نقش منبع امنیت بدنمند عمل می‌کند.
مامان 🐥🌈Sonsʊz Aşk مامان 🐥🌈Sonsʊz Aşk ۳ سالگی
#تلنگر
#پایان_هفته
#محاسبه_نفس

یک هفته دیگر گذشت
یک هفته از عمر ما کم شد
یک هفته به زندگی ابدی نزدیک شدیم

در هفته گذشته چه کردیم؟
آیا حق الناسی اضافه شد که جبران نکردیم؟
آیا گناهی کردیم که توبه نکردیم؟
آیا نمازی از دست رفت که هنوز قضای آن را بجا نیاوریم؟
و
آیا دست محتاجی را گرفتیم و برای قیامت ذخیره کردیم؟
آیا هر روز برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا خواندیم و صدقه دادیم؟

هفته ها می گذرند .... چشم باز کنیم هفته دیگر این جملات را خواهیم دید.
آیا حواسمان به هفته پیش رو هست؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹❤️ اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج ❤️🌹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
مامان باران و ستاره مامان باران و ستاره ۴ سالگی
اوایل جوانی با تمام وجودم به خودم قول دادم که روزی، اگر مادر شدم، فرزندی سالم و خوب پرورش دهم. کودکی که از زخم‌ها دور بماند، خوشحال باشد، بااعتماد به‌نفس و آرام.

اما هرچه گذشت، فهمیدم
بچه‌دار شدن، یعنی دعوت شدن به سفری بی‌پایان برای سالم‌ کردن خویش.
یعنی روبه‌رو شدن با سایه‌هایی که سال‌ها در من خانه کرده بودند، با زخم‌هایی که پشت لبخندها پنهان‌شان کرده بودم.

فهمیدم فرزندم قرار نیست به حرف‌های من گوش دهد،
او به زندگی من نگاه خواهد کرد، به شیوه‌ای که دوست دارم یا ندارم، می‌ترسم یا می‌جنگم، خودم را دوست دارم یا نه.

فهمیدم اگر بخواهم او ریشه‌دار، رها و سالم باشد،
باید اول خودم زمینِ امنی شوم
برای ریشه زدن.
باید با خودم آشتی کنم،
تا او یاد بگیرد با خودش در صلح باشد.
باید خودم را ببخشم،
تا او بلد باشد خطا را تحمل کند.

بچه‌دار شدن یعنی فرزندی را به دنیا بیاوری،
که هر روز آینه‌ای‌ست از تو
و چه تلخ و چه زیبا،
تنها راهِ تربیت او
ترمیمِ خودت است

-