۸ پاسخ

دکترت کیه الان
سز هستی؟
راضی از دکترت ؟؟

شما مشهدی نیستی ؟!
از اول نیشابور زندگی میکردی ؟!

الهی تنبلی تخمدان خیلی دیر ادم بچه میکنه خواهر من. 1نیم ساله تو اقدامه تنبلی داره هنوز که بچه نکرده 🤦🏻‍♀️🥹🥹

نصفه نیمه گذاشتی!مارو وسط راه ول کردی کجا رفتی ؟

پروف کیه تو پولی خانوم🤩🤩🤩

بعدششش؟😂🧐

خب یه عکس رنگی دکتر برات ننوشت؟
من مشکلی نداشتم خودم اصرار کردم دکتر بنویسه نوشت و رفتم

خووووب بعدش چقد سخت گذشته بهت مبینا جون...

سوال های مرتبط

مامان سیده فاطمه نورا مامان سیده فاطمه نورا ۳ ماهگی
صبح بعد دکتر رفتم بهداشت چن روز پیش به شوهرم پیام دادن 😬
خلاصه رفتم رو تخت که قلب بچه رو بزاره گفت درد داری باید بری بیمارستان😐حالا حالبه قبلش دکتر بودم پبش ماماش هم رفتم چیزی نگفت این مبگفت درد داری فشارمم۱۴/۸بود در حالی که مامای دکترم گفا ۱۲گفت یکم بالاس ولی خوبه
خلاصه بهداشت یهو بهم گفت شوهرت کجاست😐منم گفتم سرکار😐گفت درد داری باید بری بیمارستان منم که قصد رفتن نداشتم... گفت کسی هست ببرتت گفتم اره مامانم مادرشوهرم. جالبه جلو در بهداشت مادرشوهرمم دیدم باهم رفته بودیم صداش زد اومد گفت باید ببرینش بیمارستان درد داره این بنده خداهم ترسید😐ولی بهش گفتم دکتر بودم اون جیزی نگفته و... این از کجا تشخیص داده!
به مامانمم زنگ زدم حرف منو میزد میگفت بهداشتو ول کن وقتی دکتر چیزی نگفته
ولی یکم حس درد دارم اومدم خونه خودم سر بزنم برم خونه مامانم به نظرتون حتی اگت دردام ول کرد هم برم بیمارستان!! میترسم نگهم دارن😐زایمانم طولانی بشه و...
از طرفی معدمم نفخ داره و یبوست گرفتم🤦🏻‍♀️
مامان علی اقا😍💙 مامان علی اقا😍💙 هفته سی‌وهشتم بارداری
مامان نیهانم 🦋🐳 مامان نیهانم 🦋🐳 ۱ ماهگی
(زایمان طبیعی )پارت سوم 😊
منو میگی گریه افتادم که زوده نمی تونم ولی بچه سرشم پایین بود نامه منم چون بیمارستان دولتی بود دکترمم اونجا نبود هیچی گفتن سرش تو لگنه عمرا سز کنیم داری خوب پیش میری طبیعی میاری
منم از ترس خونه نرفتم دیگه گفتم هر چی بادا باد ساعت ۱۰ نیم معاینه شدم گفتن بستری نمیکنیم بیرون تو حیاط تا ۱ پیاده روی پیشرفت کردی بستری بشی منم تو حیاط راه میرفتم با اینکه دردم داشتم هی شدید میشد ۱ رفتم گفت ۴ سانت شدی منم خسته از راه رفتن رفتم رو تخت همونجا میتونم بگم از ۱ تا ۴ بدترین دردهای عمرم کشیدمم فقط گریه میکردم ببرینم سز میگفتم نه داری خوب پیش میری گفتم خب لاقل بی حسی بزنید یه گازی بدید دردم کم بشه فقط مهره های کمرم خوده دلم درحال ترکیدن درد بودن چون بیمارستان دولتی بود منم ساعت ۳ بود گفت هیچکس نیس برات چیزی بزنه
ساعت چهار نیم شد منو بستری کردن فقط گفتم تروخدااا بهم یه آرامش بخش بزنید خدا خیر ی دکتر بده گفت ی امپولی برام زدن از ۴ نیم که زدن تا ۵ من تو حالت خواب بودم گیج دردم رفت ولی فقط نیم ساعت بود بعدش دردهای بدتر شدیدتر اومد که ناخودآگاه ناله میکردم
گفتم تروخدا باز امپول بزن گفت باید این درد بکشی تا بدنیا بیاد یه دکتر اومد بالا سرم معاینه گفت ۶ یا ۷ سانتی سر بچه پایینه که گفتن کیسه آبش پاره کنین زودتر بیاد ساعت یه ربع به ۶ کیسه ابم پاره کردن یه عالمه آب داغ ازم ریخت 😶