۸ پاسخ

منم امروز گرفتم 🥲

وای نگو گریم گرفت😭😭من جرعت ندارم از شیر بگیرم افسردگی مبگیرم بخدا🥺

طبیعیه عزیزم منم ۶ روزه گرفتمش چون سیری کاذب میاورد براش فقر اهن اورده گرفتن بیشتر اوقات ب صلاحه
دختر منم اینجوری شده ناراحت نباش ولی می بینم یه لحظه از جلو چشش میرم گریه میکنه

طبیعی این حس
منوشب سوم اینقد گریه کردم
از حودم متفر بودم
نگا بچم میکردم بی اختبار اشک میریختم

ولی خدا ساهده
الان یکسره ۱۲ ۱۳ ساعت میخابه قبلا هر شب ۵ ۶ بار بیداری داشتیم

اشتهاش عالی شده

الان خیلی راضیم از کارم

خب بده تا دو سالگی

اصلا اینجوری فکر نکن ، منم دخترمو از شیر گرفتم همچنان بهم وابستس . بیشتر میاد بغلم میکنه میبوستم کلی کیف میکنم

سلام منم همین کارو کردم دلوین میاد نگاش میکنه میگه دکتر اوفش کرده بعد لباسمو میندازه روش دوباره🙂

عزیزدلم میدونم سخته ولی اصلا اینجوری فکر نکن دختر منم همچین حالی داشت ولی بنظرم بهترین روش تلخک زدنه ،من احساس میکنم دخترم ازینکه دستکاری رو سینمو میدید و دستم رو شده بود ناراحت بود ولی تلخکو نمیبینه و ب اختیار خودش ترک میکنه حال روحیشم بهتره اتفاقا خیلی بیشتر از قبل باهام مهربون شده

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۱ سالگی
دو هفته‌ست که از شیر گرفتمش…
و هر روز که می‌گذره، دلم بیشتر برا اون لحظه‌هایی که فقط من و اون بودیم تنگ می‌شه.
لحظه‌هایی که دستای کوچیکش دورم بود، صدای نفس‌هاش کنار قلبم، و اون نگاهِ مطمئنش که انگار می‌گفت «مامان، اینجا امنه».

حالا که تموم شده، گریه می‌کنه، بغلم می‌کنه و دستاشو محکم به من می‌چسبونه. دلم می‌خواد زمان وایسه و دوباره اون لحظه‌های آرام و شیرین رو داشته باشم.
اما می‌دونم، این فقط یه فصل بود و ما همچنان با همیم، فقط شکل عشق‌مون عوض شده…
هر بغلی که بهم می‌کنه، هر گریه‌ای که می‌ریزه، یادم میاره که عشق واقعی، هیچ‌وقت تموم نمی‌شه 💫یه جایی از مسیر مادری، باید دل بکَنی از شیر دادن…
نه چون دیگه نمی‌خوایش،
نه چون خسته‌ای،
فقط چون وقتشه که بزرگ‌تر بشی، هم تو، هم اون کوچولوی دلبندت.

چند شبه بغلش می‌کنم، گریه می‌کنه،
دستاشو می‌ذاره روی قلبم، دلم می‌لرزه…
دلم براش خونه، برا اون لحظه‌های آرومی که فقط من و اون بودیم.

می‌دونم تموم شده،
ولی این عشق، هیچ‌وقت تموم نمی‌شه —
فقط شکلش عوض می‌شه 💫