۱۰ پاسخ

باهاش بازی میکنم کتاب براش میخونم، بعد خودش سرگرم اسباب بازی هاش میشه، ی سر میبرمش تو‌کوچه و پارک .
وکلا باهاش مدارامیکنم و در کمال آرامش به خواسته هاش جواب میدم ، و همین آرامش من تو وجود اون هم رخنه کرده و صبور شده و اصلا اذیتم نمیکنه
بنظرم هرجور رفتار کنیم همونو دریافت میکنیم

خب پس تنهاااااا نیستم مث من زیاده

دارم دق میکنم راهیم ندارم باید بسوزم بسازم

منم غریبم دائم تو خونه ام با یه بچه جیغ جیغو که همش میگه باهام بازی کن!! کم آوردم

همسرم بیاد از سرکار میبریمش بیرون،وقتایی هم ک همسرم نیست خودم میبرمش حتما ی سر بیرون،

منم عزیزم‌غریب تو شهرای جنوب،،دیگ از این ب بعد زندانی هستیم نمیتونیم جایی بریم

منم مثل تو تازه تو شهر غریبم هستم‌.۲۴ساعت.تو خونه تنها جایی نمیرم

راه حل بلدی به منم بگو...من که هیچکس ندارم ....

من دوتا دارم دیگه دیوانه شدم

پارک هروز با اینکه یکسره چیزی میخواده و گریه می کنه

سوال های مرتبط