۶ پاسخ

سلام من اصلا نمیتونم بذارم
تو این پنج سال فقط یه شب واسه عمل گردنم یه شب واسه سزارین دومم خونه مامانم موند

خیلی خوبه که بهت وابسته نیست
باید شرایط را بسنجید اینطور که میگی پدرش هم پیشش نیست ببین جاریت میتونه مراقبشون باشه آدم آگاهی هست یا نه چون بچه ها خیلی مراقبت نیاز دارن از هر لحاظ چه روحی چه جسمی
اگه مورد تایید هست خلق و خو و رفتارشون هر چند مدت ی بار اجازه بده بره یا حتی خودت هم برو

خیلی ب ندرت بزار ببردش . مثلا دو سه ماه یبار

نه نذار ممکنه یجایی صدای جاریت دربیاد

پسر من با مادرم مسافرت میره

یعنی تنها خونه عمو میمونه با بچه ها بازی میکنه!؟

سوال های مرتبط

مامان مهتا مامان مهتا ۴ سالگی
مامانا حال روحیم خیلی خرابه بااینکه دخترم به شدت اذیت می‌کنه توخوذدن خوابیدن حتی به لحظه براخودش بازی نمیکنه دایم چسبیده به من یاباباش برا بازی و بیرون اصلا بدون من جایی نمی‌مونه حتی با باباش وحتی یه دقیقه وقت بزاخودم ندارم شوهرم خسته شده میگه بفرست مهد باید بره پیش یک میگه اونجا بازی می‌کنه خسته شدم دایم میگه بازی کنین اما من و دخترم تاحالا اصلا ازهمه جدانبودیم حتی برا یه روز چون کسی رو نداشتم دایم نوخونه بامن بود همه جا حالا می‌دونم مهتا بدون من مهد نمی‌مونه منم بدون اون تو خونه نمیتونم بمونم بااینکه به شدت خستم امافکراینکه از دو بعداز ظهر تاهفت نیست وبایدتوخونه بدون اون باشم نمیتونم تحمل کنم هیچ‌چیزی لذتی ندارن بدون اون نه ببرون نه خوردن تنهایی حتی به بستنی نمی‌دونم چه مرگمه به شوهرم میگم نمیتونم بفرستم مهد تحمل کنم دوتایی خسته ایم فقط ترخدا شعارندید سال دیگه بایدبغرستی اجباره خودم می‌دونم این حال لعنتی وچه کنم