مامانا حال روحیم خیلی خرابه بااینکه دخترم به شدت اذیت می‌کنه توخوذدن خوابیدن حتی به لحظه براخودش بازی نمیکنه دایم چسبیده به من یاباباش برا بازی و بیرون اصلا بدون من جایی نمی‌مونه حتی با باباش وحتی یه دقیقه وقت بزاخودم ندارم شوهرم خسته شده میگه بفرست مهد باید بره پیش یک میگه اونجا بازی می‌کنه خسته شدم دایم میگه بازی کنین اما من و دخترم تاحالا اصلا ازهمه جدانبودیم حتی برا یه روز چون کسی رو نداشتم دایم نوخونه بامن بود همه جا حالا می‌دونم مهتا بدون من مهد نمی‌مونه منم بدون اون تو خونه نمیتونم بمونم بااینکه به شدت خستم امافکراینکه از دو بعداز ظهر تاهفت نیست وبایدتوخونه بدون اون باشم نمیتونم تحمل کنم هیچ‌چیزی لذتی ندارن بدون اون نه ببرون نه خوردن تنهایی حتی به بستنی نمی‌دونم چه مرگمه به شوهرم میگم نمیتونم بفرستم مهد تحمل کنم دوتایی خسته ایم فقط ترخدا شعارندید سال دیگه بایدبغرستی اجباره خودم می‌دونم این حال لعنتی وچه کنم

۱۳ پاسخ

اشتباه نکن دختر
بچتو بفرس کلاس های ساعتی خودتم بشین منتظرش کم کم دوتاتونم عادت می‌کنین دخترت هم اجتماعی میشه
من دخترمو میبردم خیلی خوب بود واقعا هم اون با دوستاش بازی میکرد و سرحال بود هم من با ماماناشون حرف میزدم و حالم خوب میشذ

ببخشید عزیزم دخترت دائم چسبیده نیست
انگار خودت ۵ ساله چسبیدی بهش و اون طفل معصومم اینحور بار اومده

از روزی دو سه ساعت شروع کن اول خودت عادت کنی بعد دخترت

والا خیلی هم کیف داره خونه پر از ارامش و سکوت میشه

من چقدر کلمه به کلمه حرفاتو درک کردم 😭😭😭..ولی دختر من پیش باباش میمونه

منکه از اول مهر داریوش رو میفرستم

میفهمم عزیزم
خودتم پابسته ای ولی بعد یه مدت عادی میشه و میکی کاش زودتر اینکارو میکردم
من پسرم بهم وابسته بود منم سختم بود جایی بزارمش همش با خودم بود،تا بتردار شدم و حالم بدشد مجبور شدم گاهی بزارمش خونه مامانجوناش،اپایل خیلی سخت بود برا هردومون
بعد ی مدت هم اون دوست داشت بره اونحا هم من یادش نمیکردم دیگه😐

عزیزم منم کسیوندارم ودقیقامث شمام درکت می‌کنم ولی من میگم کاش بره ک هم بتونم براخودم وقت بذارم هم پسرم اجتماعی بشه ‌بابچه هاباشه تاسرگرم بشه وابستگی زیادم خوب نیست ولی منوپسرمم دقیقا مث شماییم بنظرم بذاربره بعدش میبینی واسه جفتتون خوبه منم امسال میخوام بفرستم

ی هفته سخته برات بعد عادت میکنی.. البته بزاری مهد تا ی ماه باید بری پیشش وایسی تا عادت کمه.. بعدش روزی 3 ساعت بزار.. نزار بیشتر شه تو این تایمی که نیست کارتو بکن برو خرید.. کلا برا خودت باش.. اینقد خوبه.. من الان دخترم 8ونیم میره تا 12ونیم دختر کوچیکمم میره پیش مادر شوهرم.. خیلی حال میده ب همه کارام میرسم

من بشدت وابسته ام
از دیروز دوره جذب مهدش رو شروع کردم
دیروز بقدری از لحاظ روانی فروپاشیده بودم که کسی میگفت سلام اشکام میریخت پایین
ولی میدونی چی منو مصمم کرد؟ دیدن شادی دخترم کنار همسن های خودش
چه بخوای چه نخوای دخترت باید با ورود به جمع همسن های خودش یه چیزایی رو یاد بگیره مثل شروع کردن ارتباط با دیگران یا حل کردن چالش های رفتاری شون
حست رو درک میکنم ولی با کنار خودت نگه داشتنش لطف نمیکنی فقط داری به بچه ات خیانت میکنی
همیشه هم که از مشکلات رفتاری اش گله داریب پس مهد برای بچه ات از نون شب واجب تره

خب خودت هم دائم نمیخواد تو خونه بیکار باشی ک میگی نمیتونی
توام برو بیرون برو باشگاه برو کلاسای مختلف
کم‌ کم عادت میکنی

پسر منم همینه دائم به من چسبیده میگه بازی کنیم اصلا خودش با خودش بازی نمی کنه مثلا اگه من بخوام غذا درست کنم یا تو آشپزخونه دور من میپلکه یا میشینه من و نگاه میکنه تا کارم تموم شه با این تفاوت که من خیلی کمم باهاش بازی می کنم واقعا کلافه ام نمی دونم چیکار کنم و اینکه امسال باید بره پیش یک ولی تصمیم گرفتم نفرستمش و سال بعد پیش دو بفرستم

دقیقا انگارررررر خوده منی


دقیقا

حالا من شروع کردم تک جلسه ای میبرمش مهد
گناه دارن حوصلشون سر میره
دوست دارن بازی کنن
چیز یاد بگیرن


حالا میبرمش
میام خونه میگم وای

نکنه مریض بشه
وای نکنه دستش آلوده شد زد ب دهنش
یعنی یه موجود روانی به تمام عیار شدم

سلام عزیزم مستقل نمیشه و برای آیندش خیلی بده الان نذاری بره ۲ سال دیگه نزاری بالاخره که باید بره اشتباه نکن فکر نکن الان بره مهد از شما جدا میشه من تبسم فوق العاده وابسته بود نزدیک ۳ ماه با بچه کوچیک از تیر ماه تا اواسط شهریور نشستم تا جذب بشه ببرش واقعا بچه های وابسته سخته جذبشون

اتفاقا آلن که اینقدر وابسته اس باید بفرستی ولی نه هر روز مثلا هفته ای دو سه بار ببر پنچ ساعت هم زیاده من خودم لنا وابسته ام بود این مشکل و داشتم بردم که هم یاد بگیره هم از وابستگیش کم بشه از یه ساعت شروع کردم حتی اوایل خودم میموندم اونجا چون اجازه نمی‌داد برگردم تا به محیط عادت کرد خودش گفت مامان برو خونه امسال هم به خواست خودش گذاشتم ولی سه ساعت هست برا ما از نه تا دوازده به مدیر هم گفتم اگه نخواد اجبارش نمیکنم و شهریه رو ماه به ماه میزنم

سوال های مرتبط

مامان نیلی مامان نیلی ۵ سالگی
سلام مامانا دخترم ماه دیگه انشالله میره تو پنج سال .اما وابستگیش به من خیلی زیاده .البته خب منم خودم تو جایی که زندگی میکنم ارتباطاتم کمه از خانواده و فامیل .شوهرمم بخاطر مشغله کاریش نمیتونه زیاد وقت بزاره با بچه حق میدم بهش .منتها دخترمم ازم انتظار بیش از اندازه داره و واقعا افسرده شدم خودم هیچ تفریح و سرگرمی ندارم همش تو خونه ام اما چون دوست ندارم بچم منزوی و غیر اجتماعی بشه سعی میکنم مرتب روزی یکی دو ساعت ببرمش بیرون تابش بدم .تو خونه باهاش نقاشی میکشم و سرگرمش مسکنم همش میگه بیا نی نی بازی کنیم خلاصه که فقط با من وقت میگدرونه من هم واقعا تایم آزادی برا خودم ندارم .هر وقتم بهش میگم مامان خسته شدم نمیتونم بیام باهات بازی کنم همش میزنه زیر گریه و نق و غر وقتی هم میبرمش بیرون تو جمع که میبرمش به خودم میچسبه با هیچ بچه های بازی نمیکنه اصلا انگار بلد نیست شادی و بچگی کنه .چکار کنم خسته شدم .تورو خدا شما بگین چکار میکنید با بچه هاتون