۳ پاسخ

(تغییر ناگهانی، پرخاشگری، خشونت، حرف‌های منفی حتی در خواب، پس زدن والدین) حتماً نشونه‌ی یه نیاز عمیق، ترس یا تجربه‌ی ناخوشایندیه که بچه هنوز بلد نیست باهاش کنار بیاد یا بیانش کنه. این موضوع نباید بی‌تفاوت از کنارش رد شد. در ادامه چند نکته‌ی مهم برای والدینش آوردم:


---

🧠 اول از همه: بررسی دلایل احتمالی

این تغییرات ناگهانی معمولاً بی‌دلیل نیستن. چند مورد که باید بررسی بشه:

1. تجربه‌ی یک ترس یا شوک روانی: ممکنه بچه چیزی دیده یا تجربه کرده که براش ترسناک یا آزاردهنده بوده (مثلاً دعوا، مرگ، تصادف، فیلم یا تصویر خشن، یا حتی سو استفاده).


2. تغییر در محیط: مثل تولد خواهر یا برادر، رفتن به مهد جدید، جدایی والدین، دعواهای خانوادگی.


3. مشکل در مهد/مدرسه یا بین هم‌سالان: شاید بچه مورد اذیت یا طرد واقع شده.


4. نیاز شدید به توجه: گاهی بچه‌ها با رفتارهای منفی دنبال جلب توجه هستن، چون حس می‌کنن دیده نمی‌شن.


5. مشکل جسمی یا مغزی: خیلی کم، ولی ممکنه دلیل پزشکی هم وجود داشته باشه (مثل مشکلات خواب، اضطراب، یا حتی مسمومیت‌ها یا مشکلات عصبی).




---

👩‍👦 بعد از بررسی، نوبت رفتار والدینه:

۱. هرگز با تنبیه یا تهدید واکنش نشون ندن

هرچقدر هم بچه فحش بده یا بزنه، نباید با فریاد، کتک یا قهر جوابش رو بدن. این کار فقط ترس و خشم بیشتری تولید می‌کنه.

سلام شما این بدرفتاری دخترت حل شد؟

خب دلیل این رفتاراش چیه؟جدیدا اتفاق خاصی تو خونتون افتاده؟مهد میره؟ی دلیلی داره این کارا و رفتاراش

سوال های مرتبط

مامان گل پسر و تودلی مامان گل پسر و تودلی ۵ سالگی
خانما ، من یه مشکلی دارم با پسرم ، شاید باورتون نشه ولی پسرم به من حسادت می‌کنه ، خیلی شدید باباییه ، با این که وقتی کار اشتباهی می‌کنه باباش باهاش برخورد می‌کنه ولی من بیشتر وقتا در برابرش کوتاه میام اما یه وقتایی یه جوری باهام برخورد می‌کنه انگار نه انگار که من مامانشم انگار دشمنشم ، مثلا بیرون بودیم ، چند تا عکس ازش گرفتیم یهو به شوهرم گفتم اینجا وایمیسم یه عکس تکی ازم بگیر اینقدر عصبانی شده میگه نمی‌خوام مامان عکس بگیره باید فقط از من عکس بگیری ، دیروز رفتیم بازار برای خودم یه کفش بگیرم ، اولش که میگه تو که کفش داری چرا میخوای کفش بگیری ؟کلی تو مغازه بد خلقی کرده اونم باباش بهش گفت چرا اینجوری می‌کنی وایسا تا مامان خریدشو بکنه بعد میریم دیگه تحمل کرد وقتیم خریدم بهم میگه خیلی زشته ، باور کنید قبلش برای پسرم یه لباس دیدم با این که نیاز نداشت گرفتم بعدش یه اسباب بازی خودم دیدم گفتم نگاه از اینایی که دوست داری وایسادیم براش گرفتیم نمی‌دونم چرا نسبت به من این‌قدر بده ،بعضی وقتا دلم میخواد گریه کنم ،نمیدونم چی کار کنم درست بشه 😔
مامان مهتا مامان مهتا ۵ سالگی
مامانا حال روحیم خیلی خرابه بااینکه دخترم به شدت اذیت می‌کنه توخوذدن خوابیدن حتی به لحظه براخودش بازی نمیکنه دایم چسبیده به من یاباباش برا بازی و بیرون اصلا بدون من جایی نمی‌مونه حتی با باباش وحتی یه دقیقه وقت بزاخودم ندارم شوهرم خسته شده میگه بفرست مهد باید بره پیش یک میگه اونجا بازی می‌کنه خسته شدم دایم میگه بازی کنین اما من و دخترم تاحالا اصلا ازهمه جدانبودیم حتی برا یه روز چون کسی رو نداشتم دایم نوخونه بامن بود همه جا حالا می‌دونم مهتا بدون من مهد نمی‌مونه منم بدون اون تو خونه نمیتونم بمونم بااینکه به شدت خستم امافکراینکه از دو بعداز ظهر تاهفت نیست وبایدتوخونه بدون اون باشم نمیتونم تحمل کنم هیچ‌چیزی لذتی ندارن بدون اون نه ببرون نه خوردن تنهایی حتی به بستنی نمی‌دونم چه مرگمه به شوهرم میگم نمیتونم بفرستم مهد تحمل کنم دوتایی خسته ایم فقط ترخدا شعارندید سال دیگه بایدبغرستی اجباره خودم می‌دونم این حال لعنتی وچه کنم