۱۷ پاسخ

من لذت میبرم الان 😂😂😂

واااای دقیقا انگار شرح حال منو توضیح دادی
میگم انقد توپ نخر جا نداریم
میگه هنوز کمن دوبارع براش سفارش میدم

توپا چند تومن شد منم بگیرم

عالی شده راست شوهر منم میگه بزار بچگیش رو بکنه یه جوری شده نمیشه به پسرم حرفی بزنم میگه ولش کن از این حرفش یکم دلم گرفته از وقتی دخترم اومده نمیذاره به پسرم هیچی بگم باید بشینیم مفصل حرف بزنیم قبلاً اینجوری نبود

خیلی خوب شده .ولی خب اندازه توپا خوبه که کافیه این تعداد

ول کن بابا بزار دلشون شاد باشه حرص نده خودتو

چه متفکرانه😀آفرین بهش

در خواست بده گلم

دمش گرم عالی شده

وای چ باحال شدخ
از استخر بهتره😍😍😍
خودتم میتونی با شوهرت برید توش 😂😂😂😂

چه ایده جالبی
باشه امتحانش کنم

فکر خوبیه منم انجام بدم برعکس خونه من بزرگه دوست دارم پر از اسباب‌بازی باشه بیشتر من کیف میکنم تا بچه😅😅😅😂

خوبه که روحیه بچه هاشادمیشه

واااااای خدابدادت برسه

خوشبحال بچه ات خدا حفظش کنه همسرتو به فکر شادی بچه اش نه مثل شوهر من یه دنت واسه بچه گرفتم هزار جور حرف بارم کرد آخرشم به بچه گفت خدا نفستو ببره راحت بشم

دیگه مردا همینن کاری ک بایدو انجام میدم😅

خخ چه باحال شده

سوال های مرتبط

مامان ستاره مامان ستاره ۷ ماهگی
مامان نینی مامان نینی ۷ ماهگی
#پارت_ششم



اینقدر گفتم میخوام پسرمو ببینم بیارینش که همسرم مجبور شد بگه نمیشه یعنی نمیزارن گفتن امشب باید تو دستگاه بمونه.من داشتم دیوونه میشدم مه چرا چیشده چرا دستگاه.هی میگفتن چیزی نیست صبح بچه رو میارن پیشت.دیگه اختیار اشکام دست خودم نبود تا صبح صدبار از خواب پامیشدم ۷صبح که شد همسرمو فرستادم گفتم برو بگو بچه رو بیارن وقتی تنها و دست خالی برگشت داشتم سکته میکردم.گفت میگن یکم دیر تر میارن فهمیدم دارن منو دست به سر میکنن گفتم تروخدا چیشده گفت بخاطر تنفسش نمیشه از دستگاه بیارنش بیرون معلوم نیست با تو مرخص بشه یا نه.ممکنه بچه رو چند روزی نگه دارن.گفتم من باید بچمو ببینم.خانمای سزارینی میدونن چقدر اولین راه رفتم سخته چون ساعت ۷صبح بود هنوز اجازه راه رفتن بهم نمیدادن برای همین با ویلچر رفتم تا بخش نوزادان.وقتی تو اون شیشه دیدمش دلم داشت کنده میشد اشکام پشت هم میریخت گفتم پس می میتونم بغلش کنم ببرمش میگفتن باید فعلا دکتر ببینتش.تا ظهر یکبار دیگه رفتم دیدن پسرم و همش دعا میکردم کاش با من مرخص بشه من طاقت ندارم بدون بچم برم خونه