مادر شوهرم اومده بود میگه تختو جمع کنین بمونه واس بچه میگم واس میخریم میگه جا میگیره نمدونم چه مرضی داره با خوابیدن پسرش رو تخت هی میگه جمع کن میره رو مخم از اولش هم پسرشو پر میکرد که رو تخت نخوابه

همیشه باید یه گوهی بزنن ب اعصاب ما دیگه

بنظرمن لبخند بزن اهمیت نده و کارخودتو کن انگار نه انگار ک شنیدی حرصم نخور

وااا راجع به تختتم نظر میدن ،، به کسی چه ربطی داره🤣

من سه ساله عروسی کردم سرجمع فک کنم مادرشوهرم دوبار اومده تو اتاقم😌

شاید باورت نشه ولی من وقتی تازه چهازمو چیده بودم مادر شوهرم جلو ،عمها شوهرم گف تختو بارگاه شونم اوردن ،یعنی انگار حسودیش میشد یه حس حسادتی تو جلمش بود که نگو 😂😖

چ مادرهمسرای عجیبی دارید😑😑
مادرهمسر من تا الان درمورد هیچ چیزی نطر ندادن.یکی از دلایلش ب غیر از اینکه این روحیه رو ندارم اینه ک همسرم اجازه نمیدن کسی توو زندگی شخصیش دخالت کنه.خیلی زشته اخه چیکار ب تخت طرف دارن ی سریا😵‍💫

مگه مرض داره اینا چرا وقتی پسراشون ازدواج میکنن اینقد خودشون رو میچسبونن بهش چرا عقده محبت و توجه دارن چقد بیشعورن مادر شوهر من مث دختر ناز میکنه برا شوهرم پیر خرفت

یه تخت براش بخرید عمری خودتون راحت کنید 😂

عجب آدمی 😡 پس قربون مامانم برم که تا حالا به بارم نرفته تو اتاق خواب عروساش...اصلا نمیدونه تخت خواباشون چه شکلی هس😅

حالا من تخت رو جمع کردم مادر شوهرم همش میگه تخت رو بزارید

🤣🤣🤣

حالا مادر شوهر من میگفت تختم بخر تو جهازت بوه ام مورچه و جونور نخوره حالا پسرش تو خونه خودشون سر فرش میخوابیده با یه بالش🤣

جدی میگی😁😁😁😁به خدا باورم نمیشه یعنی توو جای خوابم دخالت میکنه 🤣🤣🤣دیوان‌ به خدا

شاید میخواد خودش بخوابه باز چیزی گفت بگو بیا بخواب اینجا میدونم داری میترکی

🤣🤣🤣🤣🤣🤣واییی خدا چه روانیایی پیدا میشن

شاید خودش نداره حسودی میکنه😀