۹ پاسخ

وای من عاشق این کتابام.
مث اون بادبادکه. گیر میکنه بالای درخت😂😂😂 خداشاهده انقد با اون کتابه حال کردم که هر مهمونی میاد خونمون میارم نشونش میدم😐😂 بعد مهمونه با نگاهِ وا خب که چی نگام میکنه😂

ممنون بابت معرفی عزیزم
خیلی کیوته 😁♥️

😍😍😍😍❤

سپاس، خیر ببینی👌👌👌😍

به به چه عااالی ممنون از معرفیت عزیزم

شاید اشتباه کنما ولی این کفشدوزک از اول داستان الکی قاطی داستان بود و بدون هیچ حرفی کنار ریکی بود.
احساس میکنم نشر شهر قلم خیلی ریز لوگوی خودشو آورده توی هر صفحه قشنگ جلوی چشم😁😁😁😁
دقت کنید فقط کشفدوزکه خیلی رنگش شفاف و خوشگله😁😁😁
انگاری میخواد به خواننده بگه عسیسم در تمام حالات انتشارات ما و کتابامون پیشته و راهگشاست برات😁😁😁😁😁
اگر همچین چیزی باشه واقعا عالی کار کردن چون من یکی هرجا کشفدوزک میبینم میگم ع نشر قلم تونی؟😂😂😂

تصویر

عزیزم🥲🥲🥲🥲

تصویر

دوستاش تلاش میکردند ریکی هم مثل اونا بازی کنه

تصویر

همه سنگ ها از بالای تپه قل میخوردند و بازی میکردند. به جز ریکی

تصویر

سوال های مرتبط

مامان بهراد و برسا مامان بهراد و برسا ۴ سالگی
وقتی بچه دومم رو باردار بود همش به خودم قول میدادم پسر بزرگم رو دعوا نکنم کلا توی این ۴ سال خیلی کم پیش اومده بود دعواش کنم.
الان پسر کوچیکترم یک ماهشه و من خسته ترین مادر دنیام.
شب خوابی کافی ندارم و روز ها مجبورم تمام توانم رو بزارم برای بچه ها و کارهای خونه نمیدونم خسته باعث میشه از کوره در برم یا واقعا حق دارم .
امروز چند بار زدم توی سر خودم برای که عصبانیتم رو سر بچم خالی نکنم.
نمیدونم پماد کالاندولای برادرشو کجای خونه خالی کرده فقط دیدم دیگه چیزی توش نیست.😵‍💫
یه بار دیدم قوطی کبریت رو برداشته و جیوه دوتا کبریت رو خورده🥴
کلی آب ریخته پشت یخچال😅
و.....
نمیدونم حق داشتم عصبی بشم یا نه.
درکل پسرم خیلی عاقل هست و با برادر کوچکترش خیلی خوب کنار اومد .
منو خیلی در میکنه بخاطر اینکه مثل قبل نمیتونم براش وقت بزارم.
ولی خب شیطنت هم داره.
خیلی خوشحالم که اختلاف سنی بچه هام کمه.
ولی خودم گاهی کم میارم.
همش میگم یه روز دلم برای ریخت و پاش و شیطنت های بچه هام تنگ میشه.
ولی گاهی با خودم میگم دیگه هیچوقت ۳۰ ساله نمیشم که بتونم برای خودم وقت بزارم.
انگار خودمو فراموش کردم