کتاب بابام بلد نیست
از نشر نردبان
ای کسانی که مثل من، به پدر محترم اونقدر یادآوری میکنید هر چیزی رو که دلبندتون فکر می‌کنه پدر جان هیچی بلد نیست! در نتیجه همه کارشو از مامان میخواد🙆🏻‍♀️🙆🏻‍♀️ باشد که همزمان با خوندن این کتاب و دست برداشتن از کارمان، دلبندمان بابت انجام روتینش به پدر اعتماد بِنُماید 😂😂😂😂
تئوری خوب بلدماااااا اما امان از قسمت عملی🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️😂😂
مطمئنا همتون خواه ناخواه ازین کارا کردید. مثلا پدر و فرزند میان برن بیرون، ناخودآگاه ما: کلاهشو حواست باشه سرش کنی، مواظب باش باد نخوره! ببین داری با دوچرخه میبریش مواظب ماشینا باش.
یا مثلا از پدر چیزی میخواد و اون انجام نمیده. ماها خودمونو قهرمان میکنیم: بده من مامان! بیا با من بازی کن! بابا الان نمیتونه (و مثال هایی از این دست)
این کتاب از زبان و دید یه کودک نوشته شده درباره کارهایی که باباش بلد نیست انجام بده. در اصل تو این کتاب میخواد به بچه ها یادآوری کنه که خیلی کارها هست که پدرها یا مادرها نمیتونن انجام بدن یا بلد نیستن ولی خیلی از کارهای مهم و بزرگسالانه رو بلده و به خوبی از پسشون برمیاد. مثل حمایت کردن و عشق ورزیدن. زبان داستان طنزه و باعث میشه بچه ها با کتاب ارتباط بگیرن.
بعضی جاهای کتاب رو اگر دوست ندارید یا حس میکنید جالب نیست رو حتما تغییر بدید

تصویر
۱۲ پاسخ

😂😂😂

تصویر

۳۲ صفحه

خوشم اومد

❤️❤️❤️

تصویر

این قسمتو دوست ندارم. چون ناخودآگاه بچه ای توی ذهنش نباشه دیگه بهش فکر میکنه🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
من میگم بعضی وقتا که وسایلتو گم میکنی، باباها دنبالش میگردن. مثلا زیر تختو یا توی کمدو نگاه میکنن تا برات پیداش کنن

تصویر

برای مامانام سخته🦖🦖🦖

تصویر

😂😂🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

تصویر

مناسب‌ چندسالشه؟؟

همسر دلبندم که زودتر از دخترم خروپفش میره هوا😂😂😂😂

تصویر

چند صفحه اس؟

عالیه

خیلی کارها هست که همه میتونن انجام بدن ولی باباها نمیتونن

تصویر

سوال های مرتبط

مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
کتاب مهربان باش
از نشر پرتقال
محتوای این کتاب اینه که اصلا مهربون بودن یعنی چی؟

واقعا یعنی چی؟ اگر از شما بپرسن میدونید چی باید بگید؟
واقعیت اینه که از بچگی توی ذهن ما اینو ثبت و ضبط کردن که مهربون بودن یعنی کمک کردن. حالا این کمک کردن به چه قیمتی هست؟ به قیمت روح و روان ما! یعنی چجوری؟ ما اکثرمون مهربون نیستیم! وقتی با خود خودتون خلوت کنید میبینید بیشتر جاهایی که مهربونی کردید در واقع دلتون نمیخواسته! از خودتون گذشتید و در حق بقیه مهربونی کردید. این از خودگذشتگی اغلب از سر اجبار بوده تا خواسته ی دل!
در واقع ماها خودمون رو قربانی میکنیم و مهربونی میکنیم. چرا؟ چون فکر میکنیم زشته! الان میگن عجب آدمیه ها.
دقت کنید تو فرهنگ ما به هرکسی که بیشتر از خودش میگذره و خواسته های خودش رو قربانی دیگران میکنه میگن آخی فلانی خیلی مهربونه!
در اصل مهم اینه بچه هامون یاد بگیرن که خواسته های خودت مهمن ولی در کنار توجه به خواسته ی خودت، بقیه رو هم در نظر بگیر. لزومی نداره خودتو قربانی کنی ولی برای دیگران ارزش قائل باش. این دو تارو در کنار هم مدیریت کن.
داستان کتاب از این قراره که دختر بچه ای توی کلاس بابت اتفاقی، مورد تمسخر قرار میگیره و شخصیت اصلی تلاش می‌کنه باهاش ارتباط بگیره جوریکه اون بچه حس ترحم نگیره. و شخصیت اصلی در لا به لای تلاشش برای مهربون بودن ، اون رو توی مثال های مختلف توضیح میده.
مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
مامانم همیشه دوستم دارد!
از نشر نردبان

یعنی بی نظیره. هرچی از لطافت و عشق توی کتاب بگم کم گفتم.
عشق بی قید و شرط برای بچه ها غوغا میکنه. یادتون باشه محبت آدمارو آروم میکنه. اماااااا نشون دادن محبت و عشق به این معنی نیست که یه والد سهل گیر باشیم و هرچی دلش خواست براش بگیریم یا هرکاری کرد چیزی نگیم.
محبت کردن و عشق دادن به بچه ها به این معنیه که اون ها کااااملا اینو درک کنن که شمای مادر که منبع امنش هستید، همیشه امنید. این چجوری به دست میاد ؟ اینجوری که متوجه بشه توی هررررر حالتی شما دوستش دارید. وقتی داره جیغ بنفش می‌کشه باعث نمیشه شما از دوست داشتنتون دست بکشید. وقتی داره از عصبانیت چیزی رو پرت میکنه باعث نمیشه شما از دوست داشتنتون کم بشه. وقتی داره آتیش میسوزونه هم همینطور.
ببینید منظورم تایید رفتار نیستا. تایید احساسشه. به قول خانم فولادگر، هر احساسی مجازه ولی هر رفتاری مجاز نیست.
من میدونم عصبانی ای. متوجه شدم الان ناراحتی. مثلا میخوای بغلت کنم؟ میخوای برات آب بیارم؟ و ...
این باعث میشه بچه دیگه احساسشو سرکوب نکنه بخاطر ترس از طرد شدن یا دوست داشتنی نبودن.

ادامه:
مامان mamansho21 مامان mamansho21 ۴ سالگی
قبل اینکه چند تا نقاشی رو تفسیر کنم
اینو بخونید مامانا
اجازه دهیم بچه ها درباره ترس هایشان صحبت کنند

برخی پدر و مادرها اجازه نمی دهند بچه ها درباره ترس هایشان صحبت کنند، به همین خاطر این مسائل مسکوت می ماند و در تخیلات و ناخودآگاه بچه ها تبدیل به غول های هیجانی منفی بزرگ می شود. چه باید کرد؟ دکتر اکبری نژاد می گوید: «پدر و مادر باید اجازه دهند، بچه ها درباره تخیلات و ذهنیت هایشان صحبت کنند، از ترس هایشان بگویند، حتی اگر خنده دار باشد. به این مثال توجه کنید:

ـ مامان من می ترسم...ـ از چی می ترسی عزیزم؟ ـ از مومو؟ ـ مومو چه شکلیه عزیزم؟ بیا عکسشو با هم بکشیم. 

ـ اها این خانومه مومو هست، به نظرم لازمه یک کم به موهاش و سرو وضعش برسیم. نظرت چیه موهاشو کوتاه کنیم؟ لباس قشنگ تنش کنیم؟ بیا با هم درستش کنیم.

گاه لازم است ترس های بچه ها را روی کاغذ نقاشی کنید. زمانی که درباره اش صحبت می کنند. از آنها بخواهید که شکل ترس هایشان را بکشند و بعد به آن یک شکل با مزه و خنده دار بدهید.

مثلا فرزند شما از جادوگر در یک سریال می ترسد، شکل آن را با هم بکشید، قدری روی سرو وضعش کار کنید و لباس هایش را مرتب کنید یا رنگ بزنید ، بعد هم به فرزندتان بگویید که حالا این جادوگر از ما تشکر می کند که به او رسیدیم و نجاتش دادیم.

ترس بچه هارو جدی بگیرید ، من امروز سرم خیلی شلوغه همسرم نیست بچه ها هم لجباز ترینند نمبخوام سرسری جواب نقاشیهارو بدم
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا بچه های شما هم به هیچ کاری هنری چیزی علاقه ندارن ؟؟من ماهلین به هیچ کاری نه نقاشی نه بازی کردن با بچه ها و نه اسباب بازی نه عروسک نه هیچی هیجی ها فقط به گوشی علاقه داره این مداد رد به زور دستش میگیره با یچه ها ارتباط نمیگیره تا قبل مریضیش که مهد میرفت می گفتن با هیچ بچه ای دوست نمیشه بدو برد نداره گوشه گیر و منزویه
اللن براش مداد رنگی و کتاب پیش دبستانیشوآوردم که تمریناشو انجام بده اصلا سخت نیست همش نقطه چین و رنگ آمیزیه اصلا دل نمیده ربطی هم به نزیض شدنش اینا نداره قبلشم همین بود خاله ی مهدشون می گفت دل نمیده و با بیحالی و بی حوصلگی نداد دست میگیره واسه تمرینات گفتاردرمانیشم همین جور به سختی باهاش کار می کردم رست آخر به گریه هاش ختم میشد🥴فقط گوشه نشینی و نلوزیون و گوشی رو دوست داره همین 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️مشاوره هم بردمش میگه اعتماددبه نفسش کمه براش جلسات رفتاردرمانی گذاشت دلی به نظر خودم ربطی به اعتماد به نفس نداره شما بچه هاتون چه جوری ان ؟؟؟