امروز خیلی خسته شدم

از صبح آب رنگ بازی و کتاب و بازی و کتاب و کتاب و 🫠
تقاضای کتابش کلا زیاده
با اینکه خودش همه ی کتاب هاشو تقریبا حفظه ولی نمیدونم چرا همش من باید بشینم بخونم

از اون روزا بود که فقط یک ساعت میخواستم برای خودم باشم فقط
تار ب تار موهامو جریان الکتریسه ای که از مغزم خارج شده بود تو هوا خشک کرده بود

تا اینکه تهش قشنگ و فان شد

شام الویه داشتیم جاتون خالی وقتی خواست بخابه گفت مامان چقدر الویه ات خوش مزه بود 😍من قلبی قلبی شدم با شدیدترین خونرسانی به مویرگ های قلبم

قسمت فانش این بود چون نون ساندویچی هم خورده بود هی دهنش خشک میشد و آب میخورد

نمیتونست بگه چرا تشنگیم برطرف نمیشه ی دفعه گفت
مامان چرا هر چی آب میخورم هیچ اتفاقی نمی افته 😄
هی دهنم خیس میشه و خشک میشه و اتفاقی نمی افته 😅😅

دورت بگردم من با علت و معلول ساختنت 😍😅

بلاخره خدا نمیزاره بی اجر بخابی ی جوری راضیت می کنه😄😍

تصویر
۷ پاسخ

فاطمه دوباره غیب شدی 😁

سلااااامممم خوشگل خانوما

کاش میشد مکالمات اخر شبشونو ضبط کرد 😂

اینقد کامل حرف میزنه؟

بانو جان چه بازیهایی با محمد صادق میکنین؟!

ای جانم، مامان صبور چقدر لذت بردم از تاپیکت😍👌 خدا حفظتون کنه برای هم♥️ ماشاءالله به گل پسرت

ای جاااانم عزیزممممم
چقدر شیرین حرف زده 😍😍💫

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
#تجربه ترک پوشک
مامان هایی که پوشک بچه رو گرفتید و با پی پی کردن مشکل داره
من یه راه حلی پیدا کردم که رو پسرم جواب داد
اول اینکه من پسرمو با آمادگی ذهنی و جسمی کامل از پوشک گرفتم
یعنی شیش ماه دارم براش کتابای مربوط به ترک پوشک میخونم. توانایی های جسمی شم چک کرد اینکه بتونه جفت پا بپره بتونه خودش پله بالا پایین بره و مطمئن بود توانایی کنترل مثانه رو داره
مهرماه بردمش با انتخاب خودش قصری یا همون لگن دستشویی خریدیم و یکبار پوشکشو باز کردم که خیلی گریه کرد و گفت پوشک میخوام
اواخر آبان ماه موقع کتاب خوندن راجع به پوشک خودش گفت منم میخوام مثل دایان برم تو دستشویی جیش کنم
روز اول تقریبا هر نیم ساعت گاهی کمتر یکم یکم شلوارش خیس میکرد من شرت آموزشی نپوشوندم که خیسی رو بفهمه
روز دوم بهتر شد خودم میبردم هر یک ساعت دستشویی
و از روز سوم خودش اطلاع داد که جیش داره
من پوشک شب و روز همزمان نگرفتم چون موقع اقدام شبا پوشکش خیس بود ولی یک هفته بعد از اینکه خودش جیشش گفت دیگه شبا هم پوشکش خشک بود که من وقتی دیدم سه شب پشت هم خشکه پوشک شب هم باز کردم
ضمن اینکه روزای اول وقتایی که مقاومت میکرد واسه دستشویی اومدن میگفتم برو یه کتاب بیار دم دستشویی بخونم برات با همین کتاب رضایت میداد بره دستشویی
ادامه.....