۹ پاسخ

نه والا بیشتر وقتمو برای کوچولوم میزارم میدونم نمیشه صدمو بزارم اما خیلی بهش رسیدگی میکنم اصلا هم دعواش نمیکنم و داد نمیزنم چرا باید عذاب وجدان باشم؟؟؟؟؟

نه والا من هیچ وقت عذاب وجدان نمیگیرم
پسرم شیطنت زیاد داره کلا از بدو تولد تاالان هرروز دارم صدمو براش میزارم هرلحظه دارم باهاش وقت میگذرونم چه تو خونه بازی کنیم چه بیرون ببرم پارک و۰۰۰
سرسوزنی برای خودم وقت ندارم دیگ عذاب وجدان بر چی

من گاهی کم میارم دادمیزنم

نه عذاب وجدان برای چی، وقتی بیداره تمام وقت در خدمتشم، اتفاقا وقتی راحت میخایه کاملا از خودم راضیم

منم دقیقا الان خونه تمیز میکردم پسرمم همش دنبالم بود الان خوابید غصه میخورم ک چرا یکم باهاش بازی نکردم 🥲🥲😢😢

چقد منی🥹

دقیقا منم همش میگم بازی باهاش بکنم غذاخوب بدم بهش ولی ایقد خسته میشم ک نمیتونم

نه از صبح پدرم رو درآورده خسته شده خوابیده چرا عذاب وجدان خودت هم استراحت کن گلم ب این چیزا فکر نکن

تاپیکمو ببین میفهمی
الان مهدی خوابیده منم دقیقا تو همین حالتم شدید😭

سوال های مرتبط

مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
بچه ها من کلی این طرف و اون طرف تو همین برنامه میگردم و درمورد این بیماری ژنتیک تحقیق میکنم میخونم بعد چندین مورد دیدم که بچه شون مشکل ژنتیکی داشتن و فوت کردن وحقیقتا خیلی حالم بد میشه خیلی میترسم استرس دل آشوبگی بدی تو دلم میاد حالم بد میشه دارم دق میکنم اصلا حالم خوب نیست عمر دست خداست ولی من اصلا تا الان به این فکر نمیکنم که خدایی نکرده بچم خدایی نکرده شاید یه روز ...... نباشه و به خوب شدنش فکر میکنم ولی باز وقتی موردهایی میبینم میخونم بهم میریزم ای خدا چیکار کنم دارم خفه میشم چرا این فرشته ها رو خودت میدی و پس گرفتگی چرا دل مادرایی که بچه هاشون فوت کردن و خون کردی یا نده یا اگه هدیه میدی پس نگیر خدایا شاید تاقبل اینکه مادر بشم و بچم مریض بشه این چیزا رو فقط تو داستان ها فیلما میدیدم و همینجوری رد میشدم ولی حالا وقتی تو یه فیلمی هم میبینم گریه میکنم خدایا سپردم به خودت دل هیچ مادری و خون نکن به خاطر بچه هامون رحم کن منو بیشتر ازاین عذاب نده با پسرم بخدا به اون یکتاییت قسم نابود شدم تا الان به عشق پسرم خودمو سرپا نگه داشتم و قوی موندم خدایا حالم خیلی بده حس خیلی بدی تو دلمه ولی باز قوی ادامه میدم
مامان فندق مامان فندق ۱ سالگی
کمکم کنین لطفا عذاب وجدان گرفتم 😢
بچم خداروشکر خیلی آرومه کلا نسبت به بچه های دور و اطرافم که میببنم شر نیست ولی کار ها خطر ناک انجام میده بعضی وقت ها مثلا میره رو مبل ها راه میره اگه یه وقتت واسه این که باهاش حرف بزنیم کلا میرفت روی مبل حالت انداختن میگرفتن خودشو انگار میخواست بندازه یه بار هم هیجان زده شد یهو انداخت خودشو یکی دو بار هم که ناخواسته افتاده
یا این که چیز های سنگین رو پر میکنه هر طرفی شد
به مادر شوهرم گفتم اینجوری میکنه دو روزه مادر شوهرم گفت دعواش کن که متوجه بشه نباید این کار هارو بکنه من کلا تا جایی که میتونم اصلا دعواش نمیکنم دو روزه دارم دعواش میکنم که شاید بهتر بشه بعد میزنه زیر گریه و میخواد بغلش کنم ازم انتظار نداره دعواش کنم خیلی ناراحت میشم خودم از این کار و این که هیچ تأثیری هم نداشته دعوا کردن بیشتر لج میکنه اگه بهش بگیم نکن تورو خدا راهنماییم کنین چیکار باید بکنم من دارم از جذاب وجدان دیوونه میشم آخه این بچه ی کوچیک چی میدونه که دعواش کنم
مادر شوهرم میگه چون لوسش کردین اینجوری میکنه باید دعواش کنین تا بفهمه