۷ پاسخ

واقعا دله ما مادرا قد گنشجکه

چرا دخترا از همین بچگی قهرر بلدن وای که من غش میکنم براش
هر لحطه میخاو قهر کنه

دیشب دکتره میگفت بچه ها آنقدر پاکن که وقتی یه چیزی میگیم فکر نمیکنین مشکل از ما بزرگتراس که یه حرف اشتباه زدیم خودشون رو مقصر میدونن

دقیقا مهرسا هم قهر میکنه میره تو اتاق بعد بزور میارمش 😂

آخی عزیزم 😘😘

وای خدا🥺🥺🥺چقدر معصومن بچه ها

الهی بگردم

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۲ سالگی
امروز دیگه استارت ترک پوشک دخترم رو زدم انشالله خداکنه کنه اذیت نشم.همین اول متوجه شدم ک اصلا بچه با دعوا سروصدا ترسوندن .درست نمیشه ب حرفت نمیکنه بلکه با تشویق زبان نرم ملایم و محبت ۱۰۰درصد بیشتر و بهتر همراهی میکنه.
سری اول تو دسشویی کلی دعوا گریه ترسوندن و... اصلا جواب نداد بلکه لج کرد و پی پی نکرد.سری دوم با تشویق ب چیزی ک دوست داره مثلا شکلات آوردم دادم بهش .محبت و... قشنگ پی پی کرد بدون هیچ اذیتی ن خودش ن من 😊گفتم تجربه مو بزارم شاید ب دردتون بخوره .
اینم بگم ک خاطره خنده داری شد امروز واسمون ،در دسشویی رو بستم گفتم پی پی کن تا بیام بعد ک تموم کرد دیدم در صدا میشه خودشو چسبونده بود ب در رفتم دیدم ۴نقطه مختلف پی پی کرده بود از ترسش چسبیده بود ب در داشت نگاشون می‌کرد درو باز کردم ب من پناه آورد منم اصلا نزاشتم ترس بهش غلبه کنه کلی با ذوق تشویق و هورا سریع شستم رفتن تو چاه گفتم رفتن پیش مامانشون سریع همون لحظه ک تو دسشویی بود رفتم واسش شکلات آوردم خودشم کلی ذوق کرد خوشحال شد بعدشم شستمشو آوردمش بیرون ،امیدوارم ادامه دار باشه ولی واقعا حوصله میخواد😮‍💨😩
مامان آقا نویان مامان آقا نویان ۲ سالگی
سلام. وقتتون بخیر مامانا. من نوزده اسفند شیشه شیر پسرمو کلا ازش گرفتم. یعنی از قبلش اول قبل خوابشو گرفتم. بعد شیر روزشو حذف کردم بعد چند روز نصفه شب که می خورد رو حذف کردم و بهش ندادم. بماند که چه ها کشبدم تو دو هفته اول از بس بی قراری کرد. تو اون یم هفته ای که شیر روزشو قطع کردم اصلا بهونه نگرفت. ولی وقتی شیر شبش قطع شد و دیگه شیشه بهش ندادم، خیلی زیاد بهونه گرفت. نصفه شبا دو سه ساعت بیدار می موندیم. تا شد عید و به خاطر دید و بازدیدها که دیر می خوابید بیدار شدن های نصفه شبش بهتر شد. اما در طی روز خیلی بهونه می گرفت. ولی اواخر عید بهتر سد. ولی هر وقت خسته یا گشنه بود گریه می کرد می گفت چرا شیشه بهم نمی دی. الان ده روزه به شدت به شدت لجباز و پرخاشگر شده. یه سره منو می زنه با دست با پا. گریه های شدید چند ساعته که هیچ جوره ساکت نمی شه. با آرامش با صبوری با همدلی. اصلا آروم نمی شه. قبلا حواسشو پزت می کردم بازی می کردم حل شدنی بود. الان تو این ده روز بریدیم. نفسمون بالا نمیاد از بس سر هر چیزی سر هر چیزی گریه های وحشتناک داریم. افسردگی گرفتم واقعا. نمی دونم چیکار کنم؟ از پقتی هم از شیشه گرفتمش خیلی با لب و لوچه و فک و دهنش ور می ره. فکشو میاره جلو. زبوتشو میاره بیرون‌. دندوناشو میاره جلو. حرف زدن و نصیحت بدترش کرده