۳ پاسخ

مصداق بارز از اون ور بوم افتادن همینان
چطور دلشون میاد انقد راحت حق خوری کنن

منم یه تجربه از این روانشناسا دارم که میگفتن میخوایی جایی برید با بچه خداحافظی کنید😅
یه بار داشتم میرفتم دکتر پسرمو گذاشتم پیش مامانم بعد دم در باهاش خداحافظی کردم
دو ساعتی که من دکتر بود پسرم همچنان گریه کرده و جیغ و داد هیچ جوره اروم نمیشده
دیگه پشت دستمو داغ کردم که فعلا بدون خداحافظی برم وقتی کار داشتم

اره پارک ماهم ازین مادرای نفهم داره اصلا نمیفهمن مکان عمومیه پنج دقیقه سوار کن بمون تو نوبت باز .من اصلا نمیزارم بچه ای خیلی تو نوبت وایسه ولی بعضیا بویی از خوبی نبردن فقط بچه خودشونو بچه میدونن .حق الناسه به شدت

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
مامان لیموشیرینم👶 مامان لیموشیرینم👶 ۲ سالگی
بیاین یه اتفاقی رو براتون تعریف کن
چن روز پیش پسرم صب۵ بیدار شد دیگ اصلا نخابید
بعد صبحانه ساعت۱۰ اینا بود دیدم خابشون میاد رفتم شیشه پسرم رو پر کنم اونم اومد آشپزخونه
من آوردم شیرش رو گذاشتم کنار بالش تشکش
خودمم دخترم رو شیر میدادم دیدم پسرم اومد دراز کشید گفتم الان میخابه
منم خابم برده بود یکم بعد دیدم دخترم ی جوری صداش در اومد متفاوت بود
بیدار شدم ( یاد حرف خالم افتادم اونا رو یبار گاز گرفته بود بچش چن ماهه بود گفت ی مدل دیگ گریه کرد ترسیدم بیدار شدم دیده گاز گرفته همشونو بزور خودشو انداخته تو کوچه خبر کرده شوهرش بیهوش شده بود همون بچه داشت از حال میرف) وقتی گیج و خابالو بیدار شدم دیدم دخترم دوباره خابید
وای دیدم بوی گاز خونه رو برداشته عین معتادا لنگان و گیج شده رفتم آشپزخونه دیدم کل شعله ها رو پسرم باز کرده اومده خابیدع
فقط تونستم اونا رو ببندم دوباره اومدم خابیدم
( اصلا امکان ندارع ها من بچه ها خاب بودنی بخابم) هی فکرم پیش بچه ها بود نکنه گاز گرفته ولی نمیتونسم بیدار شم ی مدت گذشت دیدم بوی گاز رفته
یعنی خدا دخترم رو فرشته نجاتمون کرد وگرنه هر سه تامون تو خاب میمردیم دور از جون