۱۱ پاسخ

اینا بچه های سمی رو دارن پرورش میدن ک قراره با بچه های ما تو یه جامعه باشن متاسفانه

من همیشه از این میترسم ک بچه های ما قراره کنار بچه های اینا با این تربیت تو ی مدرسه ی محیط ی جامعه زندگی کنن و ارتباط داشته باشن 🫠😪

متاسفانه وقتی هیچ حد و مرزی برای بچه هاشون ندارن و کاملا آزاد گذاشتن و میگن بچه است باید هر کاری انجام بده همین میشه ..

حالا شما اینو میگی ، خدا رو شکر پسر من اصلا سمت بچه های کوچیک نمیره
ولی آدمها متفاوتن ، پسرم یک سال و نیم داشت رفته بودم دندون پزشکی ، یه خانومی با بچه اش اومده بود ، دخترش ۹ ماه داشت ، بعد همش میگفت چرا پسرت جدیه با بچه بازی نمیکنه، بیچاره زنش
خیلی از حرفش بدم اومد گفتم اتفاقا پسرم آقا و سنگینه ، سر سبک نیست
واقعا از درک و شعور نداشته ی بعضی آدم ها شاخ در میارم. مگه زوره دوست داشت بازی کنه
فکرش رو بکن یه بچه ی یک ساله رو قضاوت میکرد، اینجور آدما باید کارما پس بدن از بس که ذاتشون بده

پسر من جلوی بقیه خیلی ارومه و زیاد سمت بچه ها نمیره و لمس‌نمیکنه کسی رو نه بچه ن بزرگا رو،بعضی وقتا نگرانش میشم ولی بعضی وقتا م رفتار بعضی بچه ها و والدینشون رو میبینم میگم خداروشکر ک پسر من اینجوریه و زود ارتباط نمیگیره

از الان نگران آینده بچم هستم ک قراره وارد جانعه این شکلی بشه
هر کی تو خیابون پسرمو میبینه امکان نداره جلومو نگیرن و همه هم از رو دوست داشتن بهش شکلاتی چیزی میدن که آرتیا هیچوقت قبول تمیکنه ازشون حتی از دست زنعموشم چیزی نمیگیرع و من از این خرکتش خیلی خوشخال و راضیم

بعصیا خوشحالن ک بچشون زور بگه یا زرنگ باشه اون بچه البته بی تقصیره بچها حتی بزرگتر هم باشن گاهی نمیدونن چکار میکنن و بنظرم دعوا هم یچیز عادی بین بچهاش

و خواهشا اگه بچتون بی تربیت و فوش میده شما خوشتون میاد نه بقیه پس وقتی جلو یه بچه دیگه فوش میده هرهر نخندید بگید قربونت برم بچه خواهر شوهر فوش میده میخندن قربونش میرن آیدا متاسفانه فکر میکنه خیلی کار خوبی کرده یاد گرفته هرچی هم میگم انگار نه انگار

پسر منم بدون قصد وقرص بچه های دیگه را نازی می‌کنه یا بغل می‌کنه اما غریبه هارو نهههه...چون خیلییی مهربونه .... دلم برا اون پسر بچه سوخت شما که آنقدر بدن اومد عزیزم همون اول کار میخاسی بهش بگی خاله نباید شما دست دختر منو بگیری اگر اجازه دادم میتونی نازی کنی ویرایش توضیح بدی لعنت بر مادر بی مسئولیت......طفلکی اون پسر بچهه 😔

من‌هر موقع دخترم بچه های دیگه رو ناز میکنه فوری دستشو میگیرم میگم مامان نه نباید به کسی ک دوستمون نیست یا دوست نداره دست بزنیم چون دخترم کوچیک بود اصلااا دوست نداشتم کسی لمسش کنه یابوس

من بودم خودم تذکر میدادم به بچه اون وقت اگه مادره حرفی میزد میگفتم اگه دوست نداری کسی یه بچت حرفی بزنه خودت به موقع بهش تذکر بده
والا تو این زمونه باید ۴چشمی مواظب بچت باشی وقتی دخترم پارک میبرم باید همه حواسم بهش باشه اکثر مامانا می‌شینن رو نمیکت سرشون تو گوشی من مجبور میشم تک تک به بچها تذکر بدم که از سرسره بالا نرید بچه‌ی کوچکتر از خودتون هل ندید و....ینی از پارک برمی‌گردم صدبرابر عصبی تر میشم که جور بی‌خیالی بعضیا رو من باید بکشم

سوال های مرتبط

مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 ۲ سالگی
مامانا
ما یه همسایه ای داریم که قبلاً رفت آمد داشتیم همیشه دخترشو می‌فرستاد خونه ما پیش دخترم تا بازی کنن (دخترش پنج سالشه)
وقتی میومد خونه ما من یه عالمه اسباب بازی میاوردم بازی کنن با همه ی اسباب بازی های دختر من بازی میکرد بعد می‌رفت خونشون بیشتر اون میومد خیلی کم پیش میومد ما بریم
یه روز منو دخترم رفتیم خونشون دختر من هر چیزی که بر می‌داشت ازش می‌گرفت (اون موقع دختر من یک سالش بود )
حتی کوچیک ترین چیزی که تو خونشون افتاد بود از دست دخترم می‌گرفت تا جیغش رو در بیاره اون روز اهمیت ندادم گفتم بچس دیگه
تا مامانش براش یه سه چرخه خرید بعد هر سری تو کوچه میدیدم همو حتی نمی‌گذاشت دختر من دست بزنه بهش چندین بار همین کارش رو تکرار کرد تا یه روز خیلی حوصله ام سر رفته بود دخترمو سوار کالسکه کردم بردمش تو کوچه اینام بیرون بودن مامانش گفت بیا پیش ما رفتم پیششون دخترم دخترمم گذاشتم پایین بازی کنه دختر این خانوم سوار کالسکه دختر من شده بود داشت بازی میکرد دختر منم رفت سوار سه چرخه ش شد تا دید دختر من سوار شده جیغ داد که پیاده بشه مامانشم اصلا نگفت که مامان مثلاً نی نیه بزار یکم سوار بشه توام داری با کالسکه اون بازی می‌کنی اصلا هیچی نگفت منم دخترمو گرفتم زوری پیاده اش کردم بچم غش کرده بود از گریه بغلش کردم بیارمش خونه دیدم دخترش زودتر از ما در خونه وایستاده که بیاد خونمون
بهش گفتم برو پیش مامانت بی ادب دختر من با تو بازی نمیکنه
بعد مامانش قهر کرده که چرا بچمو از خونه بیرون کرده
به جاریم گفته بود من نمی تونستم چیزی بگم به بچم اعتماد به نفس بچم میاد پایین
مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
امروز یکی از بدترین روزای زندگیم بود من واقعا هر روز با پسرم یه چالشی دارم دیگه از هیچ چیز و هیچ کس نمیترسه نه برای من نه باباش تره هم خرد نمیکنه سر خوردنش داغون داغونم شوهرم امروز بهم گفت یه مشکلی داره وگرنه مگه میشه بچه هیچی دوس نداشته باشه انصافا مگه میشه بچه از شیر انبه غلیظ یا همون شیک انبه اونم خودم زحمت میکشم درس میکنم یا شیر موز یا معجون یا بستنی خوشش نیاد به خدا هیچ بچه ای رو ندیدم بستنی دوس نداشته باشه آنقدر شوهرم اصرار کرد بهش بخوره از صبح هیچی نخورده بود ساعت ۶غروب اومدیم بهش شیک انبه بدیم جفتمون رو رنگی کرد بسکه حرص خوردیم آخرم شوهرم کاسه رو کوبید تو دیوار حتی نمیخواد لب بزنه ببینه مزش چطوریه فقط ناهار خورده بود که اونم بلافاصله کلش رو بالا آورد روز به روزم داره بدتر و حرف گوش نکن تر میشه خیلی خستم خیلی روح و جسمم داغونه دلم میخاد یه کوله ببندم نصفه شب برای همیشه برم و دیگه هیچ کس رو نبینم حالا در کنار همه اینا بعد اون پروسه شکستن کاسه بردیمش پارک یه خانمه متولد ۷۸سه تا بچه داشت ۷ساله ۶ساله و۶ماهه یه طوری حرف میزد که میگفتی وای زندگی با بچه چه لذت بخشه با اینکه اون دوتا بزرگه مدام صداش میکردن و اون شش ماهه داشت گریه میکرد قشنگ داشت می‌خندید و سیگار می‌کشید نمیدونم من مشکل دارم یا اونا خوش به حال بچه هاش با همچین مادر آروم و ریلکسی بیچاره پسر من با این پدرو مادرش
مامان تیام مامان تیام ۲ سالگی
مامانا بر این موضوع همه واقفین که گهواره جای تبادل اطلاعات و تجربیات ماماناست
ما نه دکتریم نه کارشناسیم نه روانشناسیم
یه مامان میاد یه چیزی میپرسه ، یا اینجا مطلبی میخونه میدونه که همه حرفایی که زده شده از سر تجربه اس
حالا سر هر موضوعی اومدی نظرات و تجربیات مامانارو میخونی ،با دکتر بچت مشورت میکنی تحقیق میکنی شرایط بچت رو میسنجی و در آخر همه اینارو سبک سنگین میکنی بعد واسه بچت اجرا میکنی
اینکه آره بچه ی من اینجوری شد تو گهواره پرسیدم یه مامانی یه چیزی گفت من انجام دادم بچم بدتر شد تقصیر خودته اون مامان رو بچه ی خودش انجام داده نتیجه گرفته اینکه خودت خواستی نظر مامانی که دکتر نیست رو بدونی و انجامش دادی بازم مقصر خودتی اون مادر هیچ تقصیری نداره اون مادرِ بچه ی تو نیست والا الان دکترا هم اشتباهشون رو گردن نمیگیرن اسمشو خطای پزشکی میذارن چرا میاین اینجا آه و نفرین که فلان مادر تو گهواره گفته این کارو کن یا خودش برا بچه خودش انجام داده بود منم واسه بچم انجام دادم ، بچه ی من بدتر شده یا نتیجه نگرفتم