این روزا شدیدا احساسه ناکافی بودن میکنم،و فک میکنم دلیلش هم آدمای دورواطرافمه از جمله مادرشوهرم پدرشوهرم جاریم و خاهرشوهرام..خیلی سخته با آدمای نادان و بی درکو شعور در بیفتی..من ازخانوادم ۴ساعت‌فاصله دارم،و تو شهرخانواده شوهر زندگی میکنم نزدیکیم بهم میریم میایم..اما کاش از اول قبول نمیکردم اینجا موندنو..خانوما کدوم مادری دوس نداره شیرخودشو بده ب بچش،کدوم مادری دوس داره هرجایی ک رف ی ساک وسایل شیرخشک بچه حمل کنه مسلما هیچ کس..من شیردارم اما خیلی کم میتونم بگم باید ۷،۸ساعت بگذره سینم پرشه ربطی هم ب خوردن نداره،ی روز صب تا شب رفتم خونه مادرشوهر تا ثابت کنم ک ب خوردن نیس من شیرم کلا کمه اخرش باچشای کورشون دیدن ک نمیاد شیرم..اما بازم با این اوصاف هی میگن شیرمادر همه چیه،این شیرخشکا پلاستیکیه و فلان..راستی عروس خاهرشوهرمم با من همزمان زایمان کرده دختره ۱۷سالشه اون اما شیرداره همشم دهنش کار میکنه و میخوره،اینم بگم اون با مادرشوهرش زندگی میکنه مسلما شیرخاهد داشت چون یکی هس غذاشو بپزه،یکی هس بچشو تروخشک کنه،اون میتونه استراحت کنه،من چی من تنهام ب کدوم کارم برسم اخه..با این اوصاف همش منو با اون مقایسه میکنن،حتی بچه داریمم با اون خر مقایسه میکنن،شما بگید با اینهمه حرف و فمروخیال من میتونم شیر تولید کنم؟!دیروز اونقدر خسته شده بودم دیگ رک ب مادرشوهر گفتم خدا بخاد تا زمان مرگ این دوتا بچه همش اینارو باهم مقایسه میکنید؟ب من چه اخه اون چ غلطی میکنه...سرتونو چرا درد بیارم از خودم خستم از خودم کلافم از خودم بدم میاد...خدا بهم آرامش بده فقط...

تصویر
۱۶ پاسخ

عزیزم میدونستی یکی از عواملی که باعث میشه شیرت کم باشه اعصابه ضعیفه؟! روحیه داغونه! من سر زایمان اولم اینجوری شدم ده روز فقط تونستم شیر بدم و از خیرش گذشتم.یکم باید بیخیال باشب البته ابنم حرف بیخوده! ادم زائو خیلی حساسه ولی خب اطرافیان باید شعور داشته باشن که ندارن!

سعی کن رفت وامد نکنی. هیچی مهمتر از آرامش خودت نیست

بگردم برات
آدم بیشعور زیاده تو زندگی هممون
و مخصوصا تو فامیل شوهر و خانواده شوهر
سعی کن خیلی خودتو اذیت نکنی
اگ ی وقتی وقت پیدا کردی برا خودت چند وعده چیزا درست کن بذار فریزر و وقتایی ک گشنه بودی در بیاری بخوری
یا مثلا کاچی درست کنی بخوری
و اینک قیاس بچه ها اصلاااا خوب نیس و خیلیییی رو مخ ما مامانا میره
مادر شوهر منم ی سره در حال مقایسه پسر من با بقیه بچه هاس
حتی با کوچیکی های دختراش😒😒
بعدشم ژنتیک آدما متفاوته
خواهر شبیه خواهر نیس
من ابجیام اینقد شیر زیاد داشتن حد نداشته
من معمولی ام
امیدوارم خدا ب قلب مهربونت آرامش بده
قربون هامین جان ک اینقد خوشگل شیر میخوره🥺😍😍❤️❤️

همجاازآدمای بی شعورپیدامیشه پس خودتوناراحت نکن توکارخودتوانجام بده بزاراین قدربگن خسته بشن

سلام بخدا این حرف ها و درد دل های که کردین انگار من نوشتمش چون منم دقیقا این مشکلات شمارو دارم و الان هم حالم خیلی بده و افسردگی گرفتم فقط میتونم بگم خدا از کسایی که حالمون و بد میکنن و انرژی منفی میدن نگذره اونا با تجربه و بزرگترن میتونن حالمون و خوب کنن و کمک کنن اما از حرص و اغده ای بودن خودشون مارو اذیت میکنن . منم بچم کلا شیر خشک میخوره و انقدر حرف شنیدم که نگو روانی شدم بخدا اما ی دوستی دارم بچش با شیر خشک بزرگ شده میگفت بخدا دکترم فامیلمون بوده گفته اصلا نترس شیر خشک خیلی مقوی و سالمه با خیال راحت بده به بچت، دیگه از اون موقع منم با دل خوش و بی خیالی شیر خشک میدم به بچم توام نگران نباش گور باباشون ، هرجور دوس داری بچتو بزرگ کن مدل خودت بزرگش کن بیخیال 🥲 راستی شما روزی دوبار شیرخشک میدی من کلا شیر ندارم از روز اول همش شیرخشک خورده بچم ، دیگه ببین من چی کشیدم از حرفاشون😅

بیخیال،مهم پسر خوشگلته

شوهرت نباید بزاره بقیه اذیتت کنن

و منی که شیرم کمه هر کاری میکنم زیاد نمیشه قرص ، پودر،دیگه دارم شیشه میدم نمیدونم کی سینمو ول میکنه تجربه زایمان دوممه اولی هم نداشتم شیر خشکی شد،با پوستو استخونم درکت میکنم یه حالیم این روزا از خودم متنفرم

جدا از درد زایمانو بچه داریو همه سختیاش حرف مردم واقن ازار دهندس کاش میشد هر کی حرف زد با سیلی بزنی تو دهنش چرا فک میکنن بچه مارو بیشتر از خود ما دوسدارن

عزیزم به اعصابت مسلط باش اروم باش
هر وقت بچه میخوابه باهاش بخواب
قرص شیر افزا لاکتول بخور
گوشت تو شیشه و اب هویج
مک بزنه شیرت زیاد میشه عزیزم

قششششششششششششسنگ درکت میکنم
منم همین مشکل رو داشتم
کار به جایی رسید که رو شوهرم هم تاثیر گذاشتن و اونم هی میگفت
تا اینکه یه روز قاطی کردم و همه رو پهن کردم رو بند 🤣
ازون روز اوضاع خوب شد

گلم یکبار برای همیشه دهنشون رو ببند
و اینکه اگر میخوای شیرت راه بیوفته سویق بخور

از این مقایسه کردنا تو همه خونواده ها هست بنظرم نمیتونم بگم اهمیت نده چون سخته ولی میتونم بهت بگم رفته رفته شرایطتت بهتر میشه و بیشتر و بهتر میتونی به خودت و بچه و خونه زندگیت برسی. سعی کن مایعات گرم زیاد بخوری شیرت بیشتر میشه قطره یا کپسول شیر افزا هم خوبه تو حموم با آبگرم ماساژ بده.اگه شرایطشو داری هر از گاهی هم برو خونه مادرت چند روز بمون

به خدا توکل کن این روز ها هم میگذره به حرف کسی گوش نکن اهمیت نده عزیزم

عزیزدلم تو تمام زندگی همه مون آدم بیشعور و نفهم هست منم خیلی با همه شون مشکل دارم از خونواده و فامیل های خودمم دورم اینا ولی نزدیک هر روز میان یا توقع دارن بری ولی خب از بس دخالت میکنن و حرف میزنن آدم دیوانه میشه بعد باید شیر جوش به بچه بدی اصلا غصه نخور قطعا تو تنها کسی هستی ک از جون برای بچت مایه میزاری اونا هم زر زرن تا جایی ک میتونی نرو و نیا بعدشم رک و راست جواب بده پرو باش وگرنه تا آخر تو تربیتت دخالت میکنن منم دخترم به خاطر رفلاکس وزن نگرفت دکتر گفت در کنار شیر خودم شیرخشک بدم همش میگفت نده منم گفتم نظر دکتر مهم تره دیگ نگفت

آخی... چقدر پسرت ناز و معصومِ... چه خوشگل خوابیده

قیاس بچه ها با هم کار اشتباهیه
هر کسی یه مدلیه... بر اساس ژنتیک و هزاااار مساله ی دیگه...تو تلاشت و کردی برای شیردهی
پس بیشتر از این خودتو اذیت نکن
حرفهای بقیه رو هم اهمیت نده....

مهم نیست

مهم خودتی و گل پسرت🤍

سوال های مرتبط

مامان پسرم🩵 مامان پسرم🩵 ۳ ماهگی
مامان فلفل🌶(متین) مامان فلفل🌶(متین) ۵ ماهگی
دلم پره ...قبلا با شوهرم رفیق تر بودم دردو دلام رو با اون میکردم...دوران بارداریم ک خیلی ارتباط خوبی داشتیم واقعا حس خوشبختی داشتم...بعد زایمان خیلی ازش دور شدم سرد شدم عصبانی میشم ازش بدم میاد همش فک میکنم چرا باهاش ازدواج کردم...اونم همش میخاد مادر بودنم رو زیر سوال ببره هی ایراد میگیره یا دخالتای بیجا میکنه بچه خوابه بیدارش میکنه داره شیر میخوره میاد ازم میگیرتش اونوقت وقتی گریه میکنه میاد ب من میده...یا میگم بگیر یه کم سرگرم کن من ب فلان کارا برسم بچه ک گریه میکنه اونم ادای گریه شو با صدای بلند در میاره نمیگه این بچه اس نازکه انقد با صدای بلند تو گوشش ادا درمیاره کر میشه ...مهمون میاد یا مهمونی میریم همش بچه رو ازم میگیره میبره جلو بقیه انگار میخاد نمایشش بده گریه ک کنه نمیده من شیرش بدم میگه شیر خشک درست کن ک خودش جلو بقیه شیر بده🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️تو کارای خونه کمک نمیکنه و بدتر هی ریخت و پاش میکنه ...البته کمرش هم درد میکنه نمیدونم شایدم من انتظارات بیش از حد دارم...روز تولدم یه هفته بعد زایمانم بود یه تبریک خشک و خالی هم نگفت البته از اول کلا اهل کادو و این چیزا نبود ولی وقتی بهش گفتم تبریک بگو هم گفت نمیگم💔روز مادر ک رفتیم خونه مادرش اصلا هم ب روی خودش نیاورد...من اولین سالی هست ک مادر شدم یه جمله ی روزت مبارک حقم بود💔همش هم ب تغییرات بدنم عکس العمل بد نشون میده هر چند به شوخی..اما بدم میاد میگه شکمت چرا آویزونه فلان جات چرا سیاهه سینه هات آویزونه 💔خب اینا تغییراتی هستن ک من برای به دنیا آوردن بچه ی تو به جون خریدم💔میدونم باید قوی باشم و الان ک بچه اومده صبور تر باشم ...