انگار کم کم دارم افسردگی میگیرم هی به ذهنم میرسه میگم
من قبلا تنها همه جا میرفتم الان دیگه نمیتونم جایی برم تا بچه بزرگ شه وقتی هم ک بچه بزرگ شه من پیر میشم هی گریم میگیره برا بچم میگم ایندش قراره چی بشه دیشب شوهرم باهام شوخی کرد گفت زشت شدی انقدر گریه کردم خودم لزش پرسیدم اونم شوخی کرد گفت اره من گریه کردم به شوخی گفت بچمون زشتالوعه نباید زیاد دوسش داشته باشی چون مرد خونه اولم منم منو باید بیشتر دوست داشته باشی انقدر برا بچه مظلومیتش گریه کردم یعنی دارم افسردگی میگیرم ؟

ببین به این حرفا گوش نده درسته باید پا ب پای بچه باشی .خوابش و شیرش و ... تنظیم کنی ولی قرار نیست تو خونه حبس بشی قشنگ حمام دهمت و برو بخیه هاتو ک کشیدی هفته بعدش آروم آروم بیرون رفتنات و شروع کن با همراهی همسرت .
تا ۴۰ روزگی مراقب باش هنوز بدنت مقاوم نیست ولی گشت و گزار خالت و خوب می کنه نگران نباش

یکم بچه رو بسپار به مادر یا خواهر یا مادرشوهر برو برا خودت خرید کن… هر روز دوتایی با همسرت برو بیرون در حد نیم ساعت یک ساعت درست میشه

منم همينجوريم، خود بخود ميزنم زير گريه، يكي بگه بالا چشت ابروس زار ميزنم، دست و دلم به هيچ كاري نميره و ...🥺

منم افسردگی انگار گرفتم همش دلم میخواد گریه کنم حالم از خودم داره بد میشه