سلام بچه ها همین الان از یه چیزی یادم اومد چقد دلم گرفت و غصه دار شدم
من تغاری بودم و بچه ی پنجم خونواده
هروقت خواهر و برادرام میخواستن رختخوابا رو جمع کنن من میرفتم وی همون تشک و پتو دراز میکشیدم و اونا با شوخی و خنده جریانو برگزار میکردن و منم کلی میخندیدم الان بچم همون کارو میکنه بار سوم حوصله م سر میره و یا داد میزنم یا اون کارو ول میکنم تا بره اونور...میخوام بگم از این دست امور خیلی زیاد بود و من با خواهر برادرام کلللی اینجوری حال کردم و الان میبینم ک توی دهه ی ۳۰ سالگی ام و زیاد حوصله ی حال کردن با بچمو ندارم شایدم دارم اما کاری که ۴تا خواهر و برادری که مث من بچه بودن و عاشق بازی بودن رو من ۳۰ ساله اگه بخوامم نمیتونم انجام بدم!
چند وقته ک توی اقدامم و باردار نمیشم و مشکلات رحمی هم دارم خیلی دلم بچه میخواد و واااقعا دلم از تنهایی و بی همزبونی بچم به درد میاد
خواستم بگم اگه امکانشو دارین حتما بچه بیارین تک بچه خیییییلی گناه دارخ حتی اگه مهربون ترین پدرومادر دنیا باشین بچه هم بازی و همزبون میخواد اونم کسی ک باهاش توی یه خونه باشه نه همسایه خواهر و برادر میشه نه فامیل!به بچه هامون ظلم نکنیم فکر نکنیم همه چی اسباب بازی و دوچرخه و مسافرته...ب حرفام فکر کنین

۹ پاسخ

من که خیلی دوست دارم ۴ تا بیارم پیش هر کیم حرف میوفته میگم می‌خندن ولی حتما این کارو میکنم از بزرگترام شنیدم بچه ی زیاد غصه ی زیاد ولی بنظرم خودم جمعیت زیاد باشع خوبه

من ک ی دختردوساله دارم چهارشنبه هفته آینده ی دختر دیگم ب دنیا میاد ان شاءالله دوسالش ک شد برا سومی اقدام میکنم

منم بچه زیاد دوست دارم اما مشکل دارم و نمیشه بچم تنهاست و خیلی از اذیتهاش میدونم بخاطر تنهایی حوصله اش سر میره

گل گفتی عزیز من سومی را خداخاسته باردارشدم بی حد خداراشاکرم بابابت این نعمت بزرگ . وای ب امید خدا میخام چهارتا بچه داشته باشم ‌ . انکه دندان دهد نان دهد

من هروقت اومدم ذوق کنم برای بچه دوم از شوهرم چیزایی دیدم پشیمون شدم اینجوری گناهه یه طفل بیاد وسط آلان یه پسر دارم

شرایط اقتصادی سخت شده اعصاب ها ضعیف شده پدر مادر ها کم حوصله شدن بچه ها ماشالله شیطونن ولی انشالله برای همه بچه سالم و صالح قسمت بشه منم دو تا شیر به شیر دارم سختی داره ولی الان که کوچیکه ده ماهشه باهم همبازی شدن و کیف میکنن خدا رو شکر

من خودم ده تا بچه بودیم بهترین و شیرینترین خاطرات مال دوران کودکیمه بااینکه از نظر اقتصادی خیلی تو‌سختی بودیم‌ الان دوتا دارم ان شالله دومی دوسالش شد اقدام میکنم اگه تو‌این فاصله خدا داد که چه عالی

من اگه دومی رو خدا نمیداد عمرا اقدام نمیکردم برای بچه، الان خداروشکر میکنم خدا خودش داد، به من بود که نمیخواستم ولی الان روزی هزار بار شکر میکنم چون خودم تک فرزندم دوس داشتم پسرمم تک باشه چون راضی بودم ولی الان برای پسرم خوشحالم که همبازی داره،ان شاالله شما هم به زودی باردارشی اگه دوس داری 🙏

سلام
منم گاهی دلم ی بچه دیگه میخواد. نه برای خودم. برای پسرم که تو این دنیای عجیب و غریب تنها نباشه. ولی پسرمو خیلی سخت بزرگ کردم. افسردگی زایمان گرفتم. چون بچه مو شیر میدادم تا دوسالگیش قرص نخوردم. الانم تحت نظر روانپزشکم. خیلی میترسم بخوام ی بچه دیگه بیارم. اصلا مادر شدن ی ترسی انداخت تو وجودم. که نکنه بچه م طوریش بشه. چطور ی بچه دیگه بیارم واقعا

سوال های مرتبط

مامان پرهام مامان پرهام ۳ سالگی
مامان رایبد💙 مامان رایبد💙 ۳ سالگی
امروز ده روز که رایبد از پوشک گرفتم باید عرض کنم من همیشه قبل از هر چالش و موقعیتی اینقدر که استرس قبلش از پا درآوردتم خود اون موقعیت سخت و جانفرسا نبوده😂
مثلاً از شیر گرفتن، واکسن زدن، تایم های بیماری و مریضی و در نهایت همین پوشک گرفتن...
اینقدر ترک پوشک برام شده بود کابوس که اصلا دلم نمی‌خواست وارد این پروسه بشم خصوصاً که هر روز کلی مامان مستاصل اینجا میدیدم که راجع به قضیه پوشک گیری مینالیدن😥
اما خداروشکر این مرحله هم خیلی راحتتر از اون چیزی که تصور من بود سپری شد، و رایبد بخوبی با این قضیه کنار اومد و همکاری کرد...
اینم بگم تا الان خیلی مواخذه شدم که چرا بچه رو از پوشک نمی‌گیری و دیر شد اما من از اول زمان مورد نظرم سه سال بود که بچه به آمادگی کافی برسه، خیلی ها مسخره‌ام کردن، خیلی ها بهم طعنه زدن و فکر کردن بخاطر تنبلی و راحتی خودم این کارو تاخیر میندازم اما برام مهم نبود، مهم این بود که تو این مسیر بچه ام آسیبی نبینه و هر دو اذیت نشیم، که خداروشکر همینم شد😍
شما هم کاری به اظهار نظر اطرافیان نداشته باشین، هر مادری شناخت بهتری از بچه اش داره👌
مامان میکائیل مامان میکائیل ۳ سالگی
سلام مامانا شبتون خوش
پسرم ۳سال و ۱۵ روزشه
از همون زیر یک سال کاملا واضح کلمات و بیان میکرد و شیرین زبون بود
تا ۲سالگی واضح و روشن صحبت کرد دیگه کامل
طوری که توجه همه رو جلب کرد نسبت به شیرین بیانیش و سبک بودن زبونش
همه با بقیه بچه های اطرافیان مقایسش میکردن و میگفتن خیلی خوب حرف میزنه چقدر واضح صحبت میکنه .چقدر شیرین زبون و از این حرفا
ولی الان چند روزه زبونش گیر میکنه میخواد صحبت کنه
یعنی یه کلمه رو بخواد بگه کلی سعی میکنه تا زبونش بچرخه
خیلی ناراحت و عصبیم از این بابت
یهو اینطوری شد نه زبونش میگرف نه چیزی چقدر شیرین بود ولی الان خیلی بیقرارم به خاطر این موضوع
یعنی یهو چش شد که اینطوری شد
در ضمن اینکه تو این مدت نه ترسیده نه دعواش کردم نه توی شرایط اضطراب اوری بوده که بگم از اونه .کلا اروم بوده همه چی
دلیلش چی میتونه باشه!!!؟
یعنی ممکنه نظر خورده باشه و اثر اونه !!منی که اصلا اعتقاد ندارم دارم با چشم خودم میبینم ..
چیکار کنم این سنگینی که رو زبونش افتاده بره!!!!؟؟
رااسته که تخم کفتر اثر داره
ممنون میشم راهنماییم کنید دوستان خیلی آشفته ام به خاطر این موضوع. خیلی درگیرشه ذهنم
مامان رزا مامان رزا ۳ سالگی
سلام به همه مامانهای مهربون و زحمت کش.
میخواستم تجربه خودم رو از سنجش بینایی و شنوایی که ۳سالگی دارن بهتون بگم.
اول اینکه چون مراقبت ۳سالگی دز بالایی از ویتامین آ به بچتون میدن و برای بینایی خیلی مفیده دوهفته صبرکنید اگر تغییر مثبتی میخواد ایجاد بشه بشه بعد ببرید سنجش.
برای اینکه بچه تو سنجش شنوایی و بینایی همکاری کنه باید قبلش به شکل بازی باهاش تمرین کنید.برای سنجش شنوایی یه هدفون میزنن به گوش بچه و تو یه اتاق ایزوله هست که صدا از بیرون نمیاد. برای ما اینطور بود که یه سطل پر از لگو دادن دست من. از هدفون فرکانسهای مختلف صدا پخش میشد و بچه باید با شنیدن هرصدای بوقی یه لگو پرت کنه تو سطل خالی روبروش و من دوباره یه لگوی دیگه میدادم دستش. بعدهم یه میکروفون هست که هر کلمه ای که بچه شنید باید جلوی میکروفون تکرار کنه. دختر من چون میکروفون اسباب بازی داشت خیلی خوب همکاری کرد. به قول خودش بوق بازی کرد. پس بهتره قبلش با بچتون بوق بازی کنید تا روزی که میره سنجش براش غریب نباشه. حالا ممکنه با لگو نباشه و شکل دیگه باشه ولی شما باهاش بوق بازی رو تمرین کنید.
توی پست بعدی درمورد بینایی سنجی هم میگم