مامانا انگار تازگیا حسود شدم
صدای بچه ها رو ک می‌شنوم با هم بازی میکنن اعصابم بهم میریزه
شوهرم میگه فعلا شرایط اوکی نیس برا بارداری و بچه
بعد بچم تنهاست ،همش میگه من با کی بازی کنم خودمم باهاش بازی میکنم اما میگه بچه ها بیان
بچه هان میان اسباب بازی هاشو میشکنن و یه خونه بهم ریخته برام میزارن و میرن
دلم بچه میخواد اما همسرم موافق نیس
دلم برا بچه میسوزه

والا تو همیشه از یه چی داری مینالی بچه ام اینجوره خودم اینجورم روزی هزار تا سوال ریز و درشت داری منم باشوهرت موافقم هروقت حس کردی همه چی اوکیه یعنی موقع بچه دوم اوردنه

واقعا دلیل خوبی نیست برای بچه دار شدن
چرا بچه داری شدی؟
چون پسرم خونه حوصله‌اش سر می‌ره😐
بهتر نیست ببریش مهد یا خانه بازی که با هم سن‌هاش بازی کنه

خانومی فکرنکن بچه دوم رو بیاری سریع میتونه با پسرت بازی کنه ... حداقل ۲ سالش باید بشه که اون موقع پسر بزرگت ۵ یا ۶ سالش شده و توقع های دیگه ازت داره.
البته اگه شرایط مالی ات خوبه اقدام کن

دقیقا و احسنت به فکرت
مهد خوبه بچه ها خوبه با بچت بازی کنن
ولی هم خون بچت یه چیز دیگس

شما از نظر روحی اصلا اماده نیستین اون بچه دو روز دیگ بزرگ میشه سرش تو درس و کتاب برا الانش فکر کن ن دو سه سال دیگ ک بزنن تو سر و کول هم

بخدا که دومی رو بیاری پشیمون میشی
بازی نمیکنن که هیچ
باید مدام صدای جیغ و داد و دعواشون روبشنوی.
دیگه حسادت و زدن روزای اول و افسردگی و ... هم روش

اصلا اصلا بخاطر اینکه بچه اولتون تنهاست دومی رو نیارید باید خودت و همسرت هر دو امادگی روحی مالی داشته باشید من خودم دو تا دارم وقتی دومی میاد تا دو سه سال ارامش نداری و بشدت سخته ولی الان که سه سالشه با بزرگه دوست شده

منم همین شرایط رو دیدم گذاشتم باردارشدم
ماشهر غریبیم کسی نداریم باپسرم بازی کنه تنهاست خیلی

وقتی همسرت آمادگی نداره نمیشه که فقط بخاطر بچه اولت بچه دوم را بیاری

منم ۶ماهه حس تورو داشتم، زن داداشم ده روزه زایمان کرده ی پسر ۲سال و چهارماهه هم داره، رفتم دیشب ی ساعت خونشون، همش باید بپا بزرگه باشه کوچیکه رو نزنه، ی ثانیه ارامش و راحت نداره یا کوچیره رو شیر میده یا بزرگه رو غذا، یا شوهر، یا مهمون یا بزرگه پیپی کرده یا کوچیکه گرمشه گریه میکنه، من ی ساعت بودم با اینکه بچه هاش ماشالله ارومن ولی دققققق کردم یاد نوزادی عرفان افتادم، گفتم وای دوباره تکرار بشه با تفاوت اینکه ی بچه شیطونم دارم🤦🏻‍♀️پشیمون شدم و خداروشکر میکنم شوهرم ب حرفم محل نداد بند و اب بده🤣