خیلی حالم بده من توشهرغریب تک وتنهاچکوری ازپس بچه بربیام مامانم نتونست بمونه امروزبعد۱۷روزرفت خدایا دارم دیوونه میشم اگه نتونم چی

باز تو 17 روز پیشت بود
منم تک و تنها تو شهر غریبم فقط قرارع ده روز برم پیش مامانم بعدش باید برگردم سر خونه زندگیم

منم تنهام از الان بگم خسته نباشی عزیزم . تنهای سخته اما تو میتونییی . ... بچه منم اگه رفلاکس اینا نداشت راحت بود اما الان خیلی بهم سخت میگذره تنهاییی همش کارم گریه اس

من ک توسط ۸ تا خواهر شوهر محاصره شدم البته تو کل دوران بارداریم تا الان یبار زنگ نزدن چیزی میخوری یا ن کمکی چیزی میخوای اصلا هیچ ک هیچ همون نباشن بهتره برام

برو خدا رو شکر کن ۱۷ روز پیشت بودن من سر دخترم تنها بودیم شوهرم تا صبح بیدار میموند کارامونو میکرد صبح میرفت سرکار منم دست تنها بچه اول نمیدونستم چجوری نگهش دارم با رفلاکس شدید فوق شدید... حتی حموم کردنش بلد نبودم تو ظرفشویی حمومش میکردم منم تو شهر غریبم عزیزم.... فقط توکل کن به خدا و خودتو کمک کن همین و مواظبش باش عادت میکنی

همچی بسپار به خدا خودش کمکت می‌کنه منم تنک تنهام هیچکس نیست کنارم بچه اولمع هیچ تجربی نداشتم ولی خیلی داغون شدم افسردگی گرفتم ولی به خاطر بچه ام همچی تحمل کردم خدا هم کمکم کرد از پس بچه داری تا فعلآ که بر اومدم درسته که بچه شیرین ولی درد سرا خودشعم داره انشالله که در آینده بچه ها مون بزرگ شدن بخیر اون وقت عشق کنم کنارشون 😘🤍💙👌😌

من ک مامانم گفت نمیام اونجا مجبورم خونه بابام دو هفته بمونم بعد برم تو شهر غریب اینجا هم جا تنگ همه چی تو هم اصلا نمی‌دونم قرار چی بشه

من بعد زایمان رفتم خونه مامانم
ولی بعد 10روز با خواست خودم برگشتم
با اینکه سختم بود و زخم و بخیه داشتم
چند روز اول هندل کردن زندگی سخت بود روح و جسمم که تعریفی نداشت
اما هر چی گذشت بهتر شد بهترم میشه
طوری که حتی میتونم روزانه درسم بخونم
نگران نباش و نترس تو میتونی
یه زن خیلی قویـه

میتونی عزیزم نگران نباش، دوستم تو کشور غریب بدون هیچ کسی تازه با یه بچه ۵ساله داره بچه داری میکنه،بچه هم بستری شد خودش هم با بخیه سزارین و یه بچه ۵ساله داره میگذرونه

منم موقعی ک همراهیام رفتن خیلی احساس تنهایی و افسردگی گرفتم. حق داری ولی یکم تحمل کنی قلق همه چی دستت میاد و خودت میتونی از پسش بربیای مطمئنم

عزیزم درکت میکنم 😢منم همینجوری بودم خدا خودش کمک می‌کنه

نگران نباش عزیزم میتونی فقط همیشه اینو یادت باشه که اون بچه ست و تو خواستی بیاریش
من ۴۵ روز پشت سر هم بیخوابی کشیدم و همش میگفتم فدای سرت خودم خواستم بیارمت تو که دست خودت نیست و درکی از بیخوابی من نداری

منم چندروز دیگه مث تو‌میشم
تو اینستا چنتا پیج هست ک تو کشورای دیگ‌تنهان
اونا میبینم دلم گرم میشه ک منم میتونم
ولی پرستارم باید بگیرم

مامان منم بعد ده روز رفت
یعنی دومین حموم خودم بردم دیگه تا الان