۱۱ پاسخ

عزیزم بنظرم قصد ناراحتیت نداشته ایطور گفته ک تو راحتر بتونی ب بچه ای دومت برسی
بهشو بگو میخوام کلا دخترم پیش خودم باشه تا بعدا نگه نینی ک اومد منو یادت رفت ایطور حرفا دیگ

عزیزم اون بنده خدا نخواسته تو اذیت بشی الان حرف بدی نزده که گفته دخترتو نگه میداره صب تا شب شب بیارش پیش خودت
اگه سختته خیلی مهترمانه ازش تشکر کن بگو پیش خودم نگه میدارم اگه دیدم سختمه چشم حتما میفرستمش پیش شما خیلیم ازش تشکرکن بابت اینکه پیشنهاد داده دخترتو نگهداری کنه بزار دلش نشکنه توهم به خواسته دل خودت برسی

حستو درک میکنم ولی اونام خیرتو خواستن در این یه مورد میگن هنه وقتت برا بچه است خسته ای کمک دستت باشن چند ساعت در روز اشکال نداره ک

اوه حالاکوتازایمان

بچه توعه وقتی میخای پیشت باشه به مادرشوهرت ربطی نداره ینی چی ک شوهرم هرچی مامانش بگه اونه

به همسرت بگو بزرگه فکر می‌کنه جایگزین داره یا دیگه دوستش نداریم و حسادت میکنه به کوچیکه
و خب دوست ندارین اینجوری شه

به دخترتون هم از الان یکم مسئولیت راجب کوچیکه بدین مثلا سیسمونی انتخاب کنه، انتخاب اسم، چیدن و تا زدن لباسا و..
و باهاش صحبت کنین که میخاد بزرگ شد باهات بازی کنه و ما باید تا اون‌موقع مراقبش باشیم. چ غیر مستقیم روش تاثیر بزارین که خودش نخاد بره و بمونه خونه مادر بزرگش

وای نه اصلا اجازه نده جایی بمونه اونوقت یاد میگره وقتی همیشه کلر داری یا چیزی میره اونجا و اینکه آدام عذاب وجدانم میگره من الان هرکار میکنم اول دخترم بعد به فکر اون یکیم

از الان داری اعصاب خودتو برا همچین موضوعی خورد میکنی؟؟؟عجبااااا

چند سالشه دخترت

منم بچه دومم باردارم ولی کسی جرات نداره بچمو یه لحظه ازم دور کنه هرجا من باشم بچمم همونجاست.الانم فقط وقتایی که دکتر سونو میرم ساعتی میزارمش خونه مامانم یا مادرشوهرم

مامانت بیارخونتون
من خونه خودم راحت تربودم خانواده ام امدن خونه مون تا10روز

سوال های مرتبط