۷ پاسخ

دستورشو بزار لطفا

عزیزم شما روانشناسی

نوش جون گــــــــــــل پسری
ممنون بابت مطالب مفیدوآموزندتون

به به نوش جون😍😍😍

میشه درخواست دوستی ام رو قبول کنی
بعدش اگه میتونی چند تا کتاب برای سن و سال دخترم معرفی میکنی که خودم بخونم

خب وقتی بچه مقابل داره گریه میکنه اونو چیکار کنیم؟ ما بگیم بچه حق انتخاب داره ولی بچه طرف مقابل همچنان گریه کنه یجور سنگدل به نظر نمیایم؟

ایول نوش جان کوچولو و خودتون

سوال های مرتبط

مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
مامان 👶🏻👦🏻شاهان وماهان🩵💙 مامان 👶🏻👦🏻شاهان وماهان🩵💙 ۳ سالگی
سلامی دوباره😁👋🏼
📍واینم چند نمونه بازی برای لجبازی بچها🐣
1. بازی «انتخاب کن»

به جای اینکه دستور بدی، چند گزینه ساده بهش بده. مثلاً:
«دوست داری با ماشین بازی کنی یا با عروسک؟»
اینطوری حس کنترل و انتخاب بهش می‌دی و کمتر لج‌بازی می‌کنه.

2. بازی «نقش‌ بازی»

بازی کن که خودت هم مثل بچه هستی و اون «بزرگ‌تر» شده. مثلاً تو نقش بچه‌ای رو بازی کن که نمی‌خواد چیزی رو انجام بده، بعد بذار اون راه‌حل بده! این بازی باعث می‌شه خودش رفتارهاش رو بهتر بفهمه.

3. استفاده از عروسک یا حیوانات اسباب‌بازی

از عروسک‌ها یا حیوانات اسباب‌بازی استفاده کن و موقع لجبازی، عروسک رو طوری بازی بده که به بچه نشون بده چطوری می‌شه رفتار خوب داشت. مثلاً عروسک می‌گه «وقتی مامان می‌گه باید لباس رو بپوشیم، من گوش می‌دم چون بعدش می‌تونم بازی کنم.»

4. ایجاد روتین بازی روزانه

یک روتین بازی منظم درست کن که بچه بدونه هر ساعت چی قراره اتفاق بیفته. این پیش‌بینی‌پذیری به کاهش لجبازی کمک می‌کنه.

5. «بازی آرامش»

وقتی بچه عصبانی یا لج‌بازی می‌کنه، یه بازی آرامش مثل نقاشی با انگشت، بازی با خمیر بازی یا شن بازی رو پیشنهاد بده. این بازی‌ها به آروم شدنش کمک می‌کنه.

6. تشویق با استیکر یا جایزه کوچک

برای هر بار رفتار خوب، بهش استیکر یا جایزه کوچکی بده. این باعث می‌شه انگیزه پیدا کنه و لجبازی کمتر بشه.

🦋حتما نظراتتون رو باهام به اشتراک بزارین🪼
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
اجازه بده عزیزانت حالشون بد باشه،
ناراحت باشند، عصبی باشند،
بدون اینکه با عجله بخوای حالشون رو خوب کنی!
وقتی تمام انرژیت رو صرفِ خوب کردن حال بقیه می‌کنی،
هم خودت زیر بارِ مسئولیت بی‌پایان فرسوده می‌شی،
هم عزیزت رو از تجربه‌ی احساس، رنج و رشد محروم می‌کنی.
شاید در کودکی یاد گرفته‌ای حال اطرافیانت را خوب کنی،
چون آن‌ها خودشان حال خوبی نداشتند،
یا چون هر بار ناراحت می‌شدند، تو را مقصر یا مسئول می‌دانستند.
شاید آن موقع تنها راه امن برای حفظ رابطه این بود
که زودتر حال بقیه را خوب کنی تا طوفان فروکش کند.
اما آن الگوی قدیمی دیگر سالم و لازم نیست.
دیگر قرار نیست هنوز همان کودک خسته و مضطرب باشی
که برای بقا، احساساتش را قربانی می‌کرد تا دیگران آرام شوند.
امروز می‌توانی یاد بگیری کنار ناراحتی دیگران بمانی
بدون اینکه خودت را نجات‌دهنده یا مقصر بدانی.
این یعنی رشد عاطفیِ واقعی.
وقتی به کسی اجازه می‌دهی حالش بد باشد،
به او این پیام را می‌دهی که حتی اگر ناراحت، خسته
یا درمانده باشی، هنوز برای من عزیزی.
در این فضا، فرد یاد می‌گیرد احساساتش را پنهان نکند،
از خودش نترسد و بفهمد که رنج، بخشی از مسیر رشد است.
اما وقتی همیشه عجله داریم حال دیگران را خوب کنیم،
ناخودآگاه به آن‌ها یاد می‌دهیم
که احساساتشان شرم‌آور است.
گاهی بهترین کاری که می‌توان برای عزیزی کرد،
این است که کنارش بمانیم، نه نجاتش دهیم.
با حضور، سکوت و درکمان،
به او امنیت بدهیم و حمایتش کنیم،
تا خودش راه بازگشت به آرامش را پیدا کند.

دکتر رویا نوری