سوال های مرتبط

مامان هدیه زهرا مامان هدیه زهرا روزهای ابتدایی تولد
#تجربه_سزارین
پارت دوم
تو اتاق عمل اول متخصص بیهوشی خیلی مهربون بهم مشورت داد که وقتی میترسم، بی حسی خوب نیس و باید بیهوش شم. چون وقتی وارد اتاق عمل شدم، خیلی ترس داشتم و اینو همه شون متوجه شدن . یکم باهام حرف زدن تا ارومم کنن. و تصمیم گرفتن که بخاطر ترسم، بیهوشم کنن. و اینکه از عوارض بی حسی بهم گفتن که بعداز اینکه بی حسی تموم میشه، سردرد های شدید دارن .
دستگاه تنفس بهم وصل کردن و همونجا دیگه تو یه لحظه بیهوش شدم.
بیدار که شدم، ساعت ۲ و نیم بود.
دیدم تو اتاق ریکاوری ام و پرستار بهم شیاف میزنه تا درد نداشته باشم.
آرامبخش و شیاف خیلی خوب بود . باعث شد وقتی که به هوش اومدم، اصلا دردی نداشته باشم. واقعا خوب بود . اصلا نیازی به پمپ درد نداشتم. همه کسانیکه با ما سزارین کرده بودن هم همینطور بودن، هیچکدوم پمپ درد نداشتن . و همه مون با شیاف و سرم و آمپول ، آروم بودیم و هیچ دردی نداشتیم‌ . و بخاطر اینکه بیهوش هم شده بودم، هیچ عوارضی نداشتم و حالم اوکی بود.
تو این زمینه ی بعد از عمل، بیمارستان و عواملش خیلی مهمه. من که واقعا رااضی بودم. رسیدگی شون عالی بود.
مامان گیسو مامان گیسو ۱ ماهگی
تجربه سزارین من
هفته پیش یک شب قبل صلح انقدر ترسیدم که صبحش افتادم به خونریزی
سریع رفتیم بیمارستان و قرار شد که همون روز اورژانسی سزارین بشم
دیگه کارامو کردن و منو فرستادن اتاق عمل (اینم بگم بیمارستان انصاری نارمک زایمان کردم)
آمپول بی حسی اصلا هیچ دردی نداشت سندمم بعد از بی حسی بهم وصل کردن و هیچی از دردش نفهمیدم
کادر اتاق عمل بیمارستان عالی بودن من بعد از بی حسی نفس تنگی شدید داشتم سریع بهم اکسیژن وصل کردن نفس تنگیم بهتر شد هر حالتی که داشتم و بهشون میگفتم سریع آمپول میزدن و رسیدگی میکردن واسه همین اصلا بهم سخت نگذشت
ولی نگم از عوارض بی حسی من سر درد نگرفتم اصلا با اینکه خیلی ام سرمو تکون دادم ولی قفسه سینم میخواست از درد جدا شه از همدیگه خیلی درد وحشتناک و زیادی بود و غیر قابل تحمل قشنگ پدرمو درآورد
پمپ دردم نداشتم مسکن بهم میزدن و شیاف میزاشتن مرتب
و درد اولین راه رفتن که نگم چقدر سخت و طاقت فرسا بود برای من
من تا چند روز نتونستم صاف راه برم
با وجود همه اینا بازم برگردم سزارین رو انتخاب میکنم چون جون و بنیه زایمان طبیعی رو ندارم اصلا الانم که یک هفته گذشته خیلی بهترم و کلا حالم رو به
بهبودیه
مامان آريــــــا🩵 مامان آريــــــا🩵 روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارين
ساعت هفت و نيم صبح بستري شدم.پرستار اومد امادم كرد.سوند گذاشت خيلي چندش و دردناك بود واسم.هشت و نيم رفتم اتاق عمل .ي پنج ديقه اي ني ني رو نشونم دادن چسبوندن ب صورتم و بردن.حين جراحي يكم حالم بهم خورد.درحين عمل درد پشت سر و گردن گرفتم دارو دادن خوابيدم .اومدم توو بخش.ي بار تو بي حسي ماساژ رحمي دادن.دوبار وقتي سري رفت خيلي دردناك بود 😐دردام با پمپ درد و شياف قابل تحمل بود.اولين راه رفتن برام خيلي سخت نبود .بچم زردي داشت بلافاصله انتقالش دادن ب بيمارستان دولتي چون دستگاه نداشتن .من موندم صبح مرخص شدم رفتم اون بيمارستان.فرداش سرپا شدم .خيلي بخودم فشار اوردم ك باعث شد جاي عمل ورم كنه و كبود شه درد كتف و گردنم بعد سه روز شروع شد.الان خداروشكر بهترم
برگردم عقب باز سزارين رو انتخاب ميكنم
روز آخر دو جاي مختلف سونو وزن دادم توو يكي بچم ٢٩٠٠بود
تو يكي ديگه ٣كيلو .بچم با وزن ٣١٥٠تو ٣٨هفته و ٦روز بدنيا اومد
دكترم ٣٠تومن گرفت
بيمارستان ٢٥ ك با همكاري دكترم بيمه هزينه رو متقبل شد و رايگان شد
اميدوارم همتون تجربه خوبي از سزارين داشته باشين.
مامان فندوق مامان فندوق روزهای ابتدایی تولد
سلام به همه مامانا
امروز از تجربه ی سزارینم میگم
اول از همه اصلاااا اصلا سمت تاریخایی که حتی نزدیک به رند هستن هم نرید.....
من دکترم 4/24 نوبت داده بود بهم فکر نمیکردم به خاطر رندی انقدر شلوغ باشه! با اینکه وی ای پی بودم اما اصلا راضی نبودم خیلی شلوغ بود
من بیمارستان نجمیه تهران بودم، اگر برگردم بازم سزارین رو انتخاب میکنم اما سزارین اونجوری که فکر میکردم راحت نبود و واقعاااااا سخته
توی اتاق عمل برق منو گرفت😑 بعدشم اولاش کلا از هوش رفتم گفتن ضعف کردی..... سوند رو برام بعد بی حسی زدن که خوب بود واقعا، ماساژای شکم با اینکه هنوز بیحس بودم دردناک بود شدید مخصوصا اخری بعد ریکاوری،کلا دو سه باری ماساژ دادن.... درد به شدت زیاده واقعا وقتی از رو تخت میخوان جا بجات کنن خیلی بده من پمپ درد گرفتم تا وقتی اون بود قابل تحمل بود اما بعذش که تموم شد شیاف اصلا جواب نمیداد..... حتما پمپ درد رو بگیرین به نظرم اما خب کلا بعد اینکه شکم کار کنه دردا هم کمتر میشن انگار
در کل اصلا فکر نکنید که عمل آسونی هست.... واقعااا پدرم دراومد😑ولی بازم ترجیح میدم به طبیعی چون فوبیای طبیعی داشتم.