۵ پاسخ

ببرش بازی ورزش تا انرژیش خالی بشه

پسر من عاشق زبانه خودشم دست پا شکسته بلده از کارتون یاد گرفته میخوام بفرستمش کلاس تابستون

برا زبان خوب پکیج دکتر امینی و سفارش بده برا بقیه بچه هاتونو خوبه

کلاس زبان که زوده من دخترم هفت سالشه میخواستم ببرم از معلما پرسیدم گفتن بزارین نوشتن فارسی رو یاد بگیرن بعد ببرین

هر چیزی که علاقه داره بزار.ازش بپرس.

سوال های مرتبط

مامان عشقام مامان عشقام ۵ سالگی
بچهادر رابطه با پیش دبستانی دخترم که قبلا گفته بودم یکیش نزدیک و زمینیه اما ۳۰تا دختر یه کلاس و ۴۰تاپسرکلاس بغل که درش تو کلاس دخترا باز میشه بود یکیش دورو طبقه بالاپله دار ولی۱۱نفرن هردو فامیل وادمای خوب و رودروایسی دار بقبه چیزاشون مثل اموزش و اینا عالی دخترم هفته اول مریض شدید شد رفتم اون یازده نفررو دیدم دخترم خوشش اومد مدارک گرفت همونروز گفت ثبت میکنم قبلیه حالا زنگ زدم کلی حرف که هواکش داریم میزنیم جاشونو جدا میکنم مریض شدن میگم نیاد نگفتم بهشون رفتم جای دیگه ثبت سیدا شده از طرفیم اگه واقعا هواکش بزنه و بقبه چیزارم رعایت کنه اینجا پله نداره نزدیکه راحت ترم ولی اخرش برگشت حالت باشوخی گفت خواهرم بهم گفته بود شما اذیتم میکنیداااا به شوهرم میگم همینو بهونه کنیم بگیم میریم که اذیت نشید اما از طرفی بخاطر پله دلم بااونجا صاب نمیشه داشتم کنارمیومدم باهمینجا حالا بخوام همین نزدیک شلوغ قبلی بمونم دخترم ثبت سامانه سیدا جای جدید شده روم نمیشه بگم رفتم جای جدید نوشتم دوبازه ثبتش کنه هم روم نمیشه به اون جدیدا بگم نمیام خیلی موقعیت سحتی سده لطفا مزمتم نکنید ادمدم اینجا خواهرانه کمک بخوام عقل جمعی بگه چ گنم
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
تا با توجه به سوال قبلم ، همسرم دید ناراحتم و اعصاب ندارم ، گفت بیا سرویس بگیریم براش ، بالاخره روز به روز شکمت بزرگتر میشه و سختت میشه و هوا سرد بشه تو زمستون و یخبندان بشه ، چجوری میخوای ببری و بیاری و امسال هم پیاده ببری و بیاری ، سال دیگه باید با سرویس بره ، پس بیا از الان بگیریم و عادت کنه و منم فوقش تا آخر اسفند می‌تونستم ببرم ، چون زایمان ۲۲ فروردین زده و دیگه زنگ زدیم و گفت ماهی ۸۰۰ تومن ، حالا الان چون چیزی نمونده تا آخر ماه ۲۰۰ تومن بدین ولی از ماه دیگه ۸۰۰ تومن هست و بعد گفت کلاس کدوم معلم هست و گفتیم فلان معلم و گفت از اون کلاس ۲ یا ۳ نفر سوار میکنم و دیگه به مدیر شون هم خبر دادم که سرویس گرفتیم و از این به بعد سرویس میاد دنبالش و همین طور میارش پیش دبستانی ، چون به هیچ کسی جز خودم بچه رو تحویل نمیدن حتی شوهرم و باید خودم به مدیر اطلاع بدم
حالا پسرم هم خوشحاله که با ماشین میره و میاد و دیگه پیاده نمیره ، آخه میگه خسته میشم و حوصله پیاده رفتن ندارم ، چون با ماشین همه جا رفتیم و یا شوهرم بغلش کرده و یا مسافت خیلی کوتاه پیاده رفته ، الان دوست نداره پیاده روی
حالا من عذاب وجدان گرفتم ، با خودم فکر میکنم که وظیفه ی من بوده که ببرم و بیارم و کوتاهی میکنم تو حقش
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری