چن روزه اومدیم مسافرت تهران با خانواده شوهرم خواهر شوهرم خیلی بد رفتار می‌کنه با دخترم دعواس می‌کنه همش دختر من یکم شیطونه مثلا دستشو بچم کرده بود تو لیوان بازی میکرد جیغ میزنع دست نکن تو لیوان اعصابم خورد کرده من هیچ وقت سر بچم داد نمی‌زنم بزور دارم تحملش میکنم چیکار کنم همش بچمو گریه میده میگم اوقات تلخی پیش نیاد همراه مونن مسافرت زهر نشه نمیدونم چیکار کنم با این عفریته حوصله بچم نداری نیا کنارمون دخترم دو سالشه نمی‌خوابه این دعواشدمیکنه غذا نمیخوره این دعواش می‌کنه منم چون تعداد زیادیم به احترام بقیه فقط. دارم خودخوری میکنم نمیتونم هیچی بهش بگم همش اشک بچه منو درمیاره اعصابم خورده

شما خیلی ام اشتباه می‌کنی جوابشو بده بشینه سرجاش بچه تو مهم با حال دل بقیه بچت زبونم لال بی پدر و مادر نی که حال دل بچه خودت دفعه بعد چیزی گف بگو خودم میتونم سر بچم داد بزنم یا دعوا کنیم مامانش منم به شما هم ربطی ندارع حوصله بچه نداری نیا

غلط کرده
حالشو بگیر
هیچکسی جز خودت و شوهرت نباید دعواش کنه

وا چه غلطا یک بار که تو روش وایسی دیگه جرعت نمیکنه دهن گشاد شو باز کنه ایبار چیزی گفت رو کن به بچه بگو مامان عمه رو نگاه کن همسن توعه ببین این کارایی که تو میکنی رو اون انجام نمیده تو هم انجام نده بعد هم اگه گفت یعنی چی بگو بچه اس اعصاب نداری نمیومدی همرامون من نمیتونم بچمو بکنم تو زندون یا دستو‌پای بچمو ببندم که تو راحت باشی تحمل نداری نگاش نکن طرفش نیا بچه من همینه که هست میتونی بپذیر نمیتونی مشکل خودته ولی حق نداری بچرو دعوا کنی اومدیم مسافرت بهمون خوش بگذره نیومدیم امر نهی کردن خانوم رو اطاعت کنیم

احترام بجاش
بگو عزیزم سرش داد نزن بچس نمی‌فهمه که
دختر من چند بار پدر مادرم سرش داد زدن کولاک کردم گفتم حق نداره کسی سرش داد بزنه به خودم بگید دعواش کنم

خیلی اشتباه میکنید بگو مامانش منم
شما نیاز نیست خودتو ناراحت منی

بگو تو حق نداری سربچه من داد بزنی اگر کارش اشتباه باشه خودم میگم تو کی هستی

خیلی محترمانه بگو هر رفتار و برخوردی لازم باشه خودم و پدرش باهاش میکنیم شما دخالت نکن

پوووو شوهرت هیچی نمیگه ب خاهرش ب شوهرت بگو دهن خاهرش ببنده

رک بگم مقصری، بچت مهمتره یا بقیع!

بگو لازم باشه خودم میگم لطفا شما نگو دخترم ناراحت میشه