۸ پاسخ

اگه دخترم جاش بود یک ساعت تمام گریه میکردو بهونه باباشو میگرفتو پدرمو درمیاورد

وای باز شما چه دلی دارید که فلفل دیدید نرفتید ازش بگیرید خدا نکرده تو چشم می‌ره بچه های من از یک کیلو متری ادویه ها رد نمیشن میترسن

چطورنترسیدی بزنه چشمش. بعدسوزش چشمشو چیکارمیکری من که بودم هم دعواش میکردم هم ازدسترسش خارج میکردم تمیزمیکردم

پسر من دیروز یه ظرف نمک خالی کرده تو ظرفاش با لوبیا خام و فلفل میگه میخام سم درست کنم بدم ب دکترا ک‌ آجیمو واکسن زدن😂😂
بنظرتون ما میتونیم با این نسل سروکله بزنیم😂😂

پارسال عید موقع خرید خونه پسرم دستشو کرده بود توی کیسه فلفل قرمز مغازه و یه مشتشو گذاشته بود توی دهنش😁خوردنش همانا و یکساعت مغازه طرف رو بسته بودن همانا🤣🤣

واای😅. دختر من زردچوبه و فلفلو نمک وچیزای دیگه را قاطی هم میکنه میگه میخوام ازمایش کنم😅

پسر من میخوره میگه به به خیلی شیرینه 😐🤣 دارچینم خیلی دوستداره

جدیدا ادویه هامو قایم میکنم قابلمه برمیداره هرچی دستش بیاد می‌ریزه توش غذا میپزه🥴 آخرشم خیلی خوشمزه میخورتشون

الهی خدا حفظش کنه گلم

سوال های مرتبط

مامان آرتا مامان آرتا ۴ سالگی
سلام مامانها
همسایه پایینیم یه دختر داره که سه سال از پسرم بزرگتره حدودا یک ساله که باهاش رفت آمد دارم بخاطر اینکه بچه هامون بازی کنن باهم یه مدته که پسرم تنها پایین میره یا دخترش تنها میاد با پسرم بازی میکنه . چند وقته اون دختره زورگویی میکنه یا همش با پسرم سر بازی قهر میکنه پسرم چون بازی دوست داره حرفشو گوش میده اکثرا یک ماه پیش پسرمو هل داد صورت پسرم قشنگ چاک خورد علامتش هنوز هست که مامانش عذزخواهی کرد بعد گفت چون پسر من به لحظه اومد روی پاهاش دردش گرفت هلش داد منم گفتم آره چون بچه هستن پیش میاد اشکال نداره تو بازی
بعد دوباره هرروز همو میدین یا پسرم میرفت پایین یا دخترش میومد بالا البته دیگه حواسم قشنگ روشون بود که دوباره حل ندن همو بعد چند روز پیش پسرم رفت خونشون ایندفعه منم رفتم دیدم دختره عصبانی شده بخاطر اینکه چشماشو تو بازی خوب نبست پسرم میخواست پسرمو هل بده بزنه که مامانش سریع اومد جلوشو گرفت
الان من دیگه نمیخوام پسرمو بفرستم دیگه باهاش بازی کنه بنظرتون چی بگم که مامانش ناراحت نشه چون مامانش دوستم شده خیلی مهربونه اما بچه ش خیلی اذیت میکنه