۱۶ پاسخ

بچه ها توی این سن کنترل هیجان ندارن و رفتارهای مثل زدن و پرت کردن انجام میدن
بجه های اوتیسم خیلی موردهای دیگه هم دارن
نمیشه با یک مورد بگی بجه اوتیسم داره

نه بابا سلین هم هیجانی که میشه یا عصبانی پشت دست خودشو گاز میگیره

والا بچه من از بچه تو بدتر می‌کنه ربطی نداره

واااایعنی چییی

والا من ۵۰ سالمه موقع عصبانیت هم جیع میکشم هم گاز میگیرم این چه حرفیه بچه زورش به اون نمیرسه میددنه میتونه دست تو رو گازبگیره به بچه من هم همه میگن پیش فعال اما بنطر من نیس فقط شیطونه

نه عزیزم به هم ریختگی منظورشون اینه مثلا یهو یچی تغییر کنه نمیتونه وفق بده بهم میریزه
ارتباط نمیتونه برقرار کنه محیطش باید ثابت باشه تغییر رو نمیتونن تحمل کنن بیرون و خیابون بهم میریزن و هزاران چیز دیگه ارتباط چشمی ندارن رفتارهای کلیشه ای انجام میدن

ببین بچه های اوتیسمی تمرکز ندارن اسامی یادشون نمی مونه .اسم خاله عمو و و و
نمیتونن ی کاری رو درست و کامل انجام بدن مثلا بگو فلان وسیله رو بیار خودش باید بدونه کجاس بره بیاره.اگر این کارارو انجام میده ديگه چرا نگرانی هربچه ای ی خصلتی داره اصلا گوش به این حرفا نده عزیز جان

پسرمنم همینه همش بچها رو گاز میگیره عصبانی میشه

ب این اوصاف زهرا همه بچه ها اوتیسم دارن بارانا هم وقتی حرصی میشه منو میزنه

مال منم همینه
اتیسم خیلی نشونه های دیگه هم داره
تماس چشمی برقرار نمیکنه
تکامل رفتاری داره و......

والا ۹۹ درصد همینن 😶

خودت داری میگی همه چیش طبیعی
این حرصی شدن هم طبیعی.
الان پسر خواهر شوهرم 5 سالشه هنوزم خودشو میزنه وقتی ناراحت میشه، خودشو چنگ میندازه.
الان اینم اوتیسم داره؟!نه

نه بابا چیزی نیست الکی بع دلت بد راه نده
دختر منم حرصش میگیره گاز میگیره

😐😐😐😐😐😐

نترس عزیز دلم این چیزایی ک تو مجازی هست اگر بهش توجه کنیم بچه های هممون علائمشو دارن

وااااا

سوال های مرتبط

مامان بهاره مامان بهاره ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم 2سال و 6ماهشه از وقتی دوسال شد ی اخلاقای بدی گرفت که دیگه به زور تحملش کردم تا الان (لجبازی میکنه جیغ گریه و..)ولی الان چیزی که نگران کننده تر شده برام اینه که تو این مدت از من و باباش (مخصوصا باباش)خیلی دور شده سرش داد میزنه همش میگه بوسم نکن برو اونور و...ولی من ب شوهرم میگم صبر کن ان شاالله درست میشه خونه ما آپارتمانه و با مادرشوهرم واحدمون رو ب روی همه و دخترم هرشب گریه و جیغ می نه که من باید برم پیش مامانی بخوابم و ما ز زور میاریمش پیش خودمون که عادت نکنه یا عموش وقتی کاری بکنه همش سرش داد میزنه احساس میکنم حال روحی روانی دخترم داره خراب میشه من هیچ خانواده ای یا آشنایی اینجا ندارم که برم پیشش تا دخترم آرامش پیدا کنه یکم فقط گیر کردیم تو این خونه پس فردا قراره برم پیش مامانم از الان دخترم خوشحاله باباش میگه دلت تنگ نمیشه برام میگه نه
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم با برادرشوهرم قهرکردم بابت اذیت کردن دخترم ولی بازم چون غریبم اینجا ول کن نیست همش اذیت میکنه با کاراش شوهرمم اصلا از ترس مامانش حرفی نمیزنه
ممنون میشم راهنمایی کنید