۱۰ پاسخ

گلم منم دخترم ۶ سالشه و پسرم نزدیک ۲ سالش ...دقیقا خلاصع زندگی منو نوشتی من ک واقغا کم اوردم

انگار زندگی منو خلاصه کردی😂😂
البته ما امسال ویلایی بودیم و پسر کوچیکم خیلی در طول روز بیرونه ولی هر وقت داخل میاد نق میزنه‌و...
حالا باز میخوایم آپارتمانی بریم نمیدونم چکار کنم واقعا

من همه رو خوندم، فقط میتونم بگم سخت نگیر به خودت عزیزم چند سال دیگه بزرگ میشن و میشن دو تا دوست صمیمی و یار و یاورت

منم دقیقا دوتا پسر به همین سن دارم و همین ویژگی پسر کوچیک ب همه چیییی کار دارن...خسته نباشی

یعنی همه بچه ها انقدر سختن؟یا نه فقط بچه های من اینطورن؟
یه تشکر ویژه بکنم از کسایی که متن رو خوندن با اینکه طولانی شد وقت گذاشتن و جواب دادن❤️❤️🙏🏻

و در آخر از تمیز کاری خونه نگم براتون که اصلا به دقیقه نمی‌کشه همه چیز بهم میریزه😬

خلاصه هر چقدر براشون دارم وقت می‌ذارم و میبرمشون اینور و اونور ولی انگار نه انگار بازم ناراضی ان
مخصوصا بزرگه،از این بابت خیلی عذاب وجدان دارم😭
شما جای من بودید چکار می‌کردید
ببخشید سرتون رو درد اوردم،خواستم یکم خالی بشم🤦🏻‍♀️🥺

البته تو نگه داشتن بچه به من خیلی کمک می‌کنه ولی این دوتا واقعاً انرژیشون هیچ وقت تموم نمی‌شه،
دیگه آخر شب هم تا میام گوشیمو دستم بگیرم می‌بینی تق افتاد روی صورتم
و جان به جان آفرین تسلیم می‌کنم
و این بود برنامه هر روز و هر روز من آیا شما هم همین طورین؟
میشه یکم دلداری بدین به من؟
تو شهر تنها زندگی می‌کنم و هیچ کدوم از اعضای
خانواده‌ام کنارم نیستند که بخوام یکم بچه‌ها رو بهشون بسپرم و گاهی واقعاً دیگه بدنم و مغزم نمی‌کشه 🤦🏻‍♀️🥺
خدایا چرا انقدر صبر من کم شده😭
گاهی انقدر با هم درگیر میشن همو میزنن ولی من میمونم چیکار کنم؟😭

خلاصه حسابی خسته میشن و برمی‌گردیم خونه باز دوباره بهانه‌هاشون شروع میشه،پسر بزرگم گریه گریه که هیچکس با من بازی نمی‌کنه ،پسر کوچیکم که یکسره میگه شیر می‌خوام و خرابکاری‌هایی که بچه‌ها تو این سن انجام میدن،دیگه خلاصه جونم براتون بگه که جونی برام نمی‌مونه با هزار بگیر و ببند و نکن و بشینو اینا شاممو می‌زارم،ولی همچنان پسر بزرگم گریه می‌کنه اون میگه هیچکس با من بازی نمی‌کنه،گاهی انرژی برام می‌مونه قبل از غذا گذاشتن یکم با هم بازی می‌کنیم اما گاهی هم نه،خلاصه تا اینکه باباشون از سر کار میاد و میرن سر و کله اون طفلک،شوهر منم کارش یه طوریه که بعضی از کاراشو باید داخل خونه انجام بده،اینا میرن سراغشون نمی‌ذارن کاراشو انجام بده و اون هم ناراحت میشه

پسر کوچیکم به همه چیز کار داره،تا می‌خوام یک لیوان چای بخورم میاد سراغم،تا داداشش یه چیزی دستش میگیره می‌ره سرو کله اون،کارهای خطرناک،پای گاز وامیسته،شیر گازو باز و بسته میکنه،ولومو میچرخونه،خلاصه بخوام یه ناهار ساده بزارم می‌بینی دو سه ساعت طول می‌کشه،خودمم این وسط غش و ضعف می‌کنم از گرسنگی،بعد در حد یکی دو ساعت می‌خوابونمشون،تازه پسر کوچیکم باید مدام کنارش باشم تا پیوسته بخوابه وگرنه بعد نیم ساعت از خواب می‌پره و دنبال من گریه می‌کنه، بعد بیدار میشن با هم میریم یه سر تا کوچه پسر بزرگم با دوستاش بازی کنه منم دنبال کوچیکه مثل میگ میگ از اینور کوچه به اونور کوچه
می‌دوام😬🤦🏻‍♀️
یعنی ازش غافل بشم وسط خیابونه🤦🏻‍♀️

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۱ سالگی
شب همگی بخیر خانوما
دیگه بزرگ شده خوابیدنی هاپوشو هم بغل می‌کنه می‌خوابه عاشق هاپو هستش از صبح تا شب میگه هاپو 😅😅 بیرون میریم دنبال هاپو میگرده هی میگه هاپو😐😐
امروز که رفتیم پارک با چالش جدیدی روبرو شدیم اونم اینکه دست بچه ها توپ میبینن میخوادش با اینکه توپ خودشم میبرم بازی کنه ولی بازم توپ بچه هارو میبینه اونارو میخواد و امروز توپ یکیو گرفته بود و میخواست فرار کنه با اون توپ😬😐😐 کلی حرف زدم که مامانی توپ ما نیستش برای نی نی هست هی میگه نه نه من من 😑 هرچقدر گفتم نداد به نی نی آخر سر اشاره کردم که بیا توپ رو بگیر و کلی گریه کرده با گریه پارک رو ترک کردیم 😶😶 حتی تو تاپ سواری هم نمیومد پایین که بقیه ی بچه ها سوار بشن
خلاصه که پارک رفتن خیلی سخت شد و هرروز هم میخواد بره پارک 😢😢
و خود منم ی فوبیا دارم میترسم تنهایی ببرمش بیرون یا پارک هر لحظه احساس میکنم شاید ی لحظه گمش کنم یا بدزدنش با اینکه کلا پشت سرشم یا دستشو میگیرم ولی این ترس اصلا ولم نمیکنه .....🥲🥲🥲 یعنی تا میرسیم خونه نفس راحت میکشم که خداروشکر بسلامتی برگشتیم خونه
آیا شماهم این حس رو دارین یا من خیلی حساس و ترسوام؟؟!!!!
نی نی های شما هم خوابیدن؟؟؟؟