۱۰ پاسخ

من تودوران بارداری مدام سوره والعصر و میخوندم وایه الابذکرالله تطمئن القلوب، هرسه تا بچم عالی ،وخیلی ارومن عزیزم ،

پسرتون مثل پسر منه دائم داره بهونه میگیره پرخاشگری میکنه لج که نگووووو حرف شنوی هم اصلا نداره فقط میدونم این رفتاراش ژنتیکه

سلام ب شانس ادم بستگی داره منم اونطوریم

گل من به نگرش شما بستگی داره
شما اینقد خوبی بقیه رو خوب میبینی.از دختر و پسر جاریت تعریف میکنی
کسی دیگه باشه میگه،اینقد بچه های جاریم اروم هستن انگار مشکل دارن
مراقب خوبیای خودت باش 😘😘😘

منو شوهرم اروم بودیم دخترم وحشی .

به ژنتیک ما هم یه فامیلمون سه تا بچه داره ماشاالله سه تاشون آروم کیف میکنی
ولی بچه‌های ما بیشفعال پرانرژی

دیروز همکارهام کلی نصیحتم کردن که به دومی فکر کن، روم نمیشه بگم بچه ۵ ساله از زندگی سیرم کرده، شوهرم هم آدم اذیت کننده ای نیستش. نمی دونم این بچه به کی کشیده.

به جنسش بستگی داره و لاغیر. مال منم از یک روزگی نق نق غرغر برای کوچکترین چیز اعصاب خوردی راه میندازه، یه چی میگم یه چی می شنوی، تا کوفت نکنه اشکت رو در نیاره ول نمی کنه، با هیچی به معنای واقعی کلمه با هیچی حال نمی کنه. یه کاری کرده چیزی به نام بچه دوم از مخیله ام عبور هم نمی کنه.

عزیزم همش به بارداری ربط داره و تغذیه

به دوران بارداری

سوال های مرتبط

مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۵ سالگی
سلام مامانای مهربون عصرتون بخیر خوبین حسین جانم ۶ سالشه دیروز که باپدرش رفته بود بیرون یه جا سوییچی خریده بود بعد امروز رفت توی بالکن دید بچه ها توی کوچه ان بازی میکنن گفت منم برم گفتم برو رفت گفت جا سویچیمم میبرم به دوستام نشون بدم گفتم ببر بعد که رفت منم از بالا داشتم نگاش میکردم دیدم جا سویجی دست پسر همسایه مون هست حالا نمیدونم خود پسرم داده یا پسره گرفتم بعد دیدم چند بار هی پسرم رفت نزدیکش که ازش بگیره پسر نداد هی برگشت عقب دوباره پسر اون وسیله ارزش نداره دوست دارم پسرم یاد بگیره بلد باشه وقتی وسیله ای رو که مال خودش به کسی داد دوباره بتونه بگیره و اینکه توی دوست یابی خیلی ضعیفه من سعی میکنم روزی دوساعت باهاش بازی کنم همسرم که اصلا باهاش بازی نمیکنه منم انتطاری ازش ندارم چون ۵صبح میره تا ۵ غروب فقط بلد بگه بیا بشین کارتون ببین یا گوشیشو بده دستش منم باهاش بازی می‌کنم واقعا سخته چون پسر کوچیکم هم سن اضطراب جداییشه همش گریه میکنه منم همش بغل میکنم که با پسر بزرگم بازی کنم و حسین اصلا با خودش بازی نمیکنه و خیل عصبیه زود قهر میکنه میگم حالا بازی ما تموم شد خودت بازی کن گریه میکنه و بشدت بد غذاست و انگار بترسه خجالت بکشه خیلی آروم حرف میزنه کسی نمیشنوه و بردمش باشگاه توی زمستون هوا سرد دو ماه بردم راهم هم دور بود پسر کوچیکم رو بغل میکردم می‌بردم اصلا تلاش نمی‌کرد هیچی یاد نگرفت