۴ پاسخ

منم حس افسرده هارو دارم گریه میکنم ،حس پوچی حس کلافگی اصلا یه حس بدی دارم با شوهرم الکی بحث میکنم حتی نشستم ب طلاقم فکر کردم اصلا شوهرم نمیدونه چرا 🫤 ولی حالم بده خودم میفهمم

از هیچی نمتونی لذت ببری نمیخندی همش استرس داری باگریه ی بچه بهم میریزی.شاید لرزش دست تپش قلب افت فشار

عزیزم تازه زایمان کردی مسلمه بچه بیشتر وقت تو میگیره
مگه مادرای دیگه چیکار میکنن که شما نمیکنی
مادری شما الان شیر دادن و جاشو عوض کردنه گهگاهی هم بغل کردنه اینم خودش چقدر زمان میبره
وقت و بی وقت بیدار میشی به بچت شیر میدی خسته میشی
شوهرت الان باید شما رو درک کنه
من مادر سه تا بچه هستم و تجربه ثابت کرده که هیچ مادری کوتاهی نمیکنه و از خودش میگذره طبیعیه که مثل سابق با همسرت نباشی

منم از تو بدترم .که

سوال های مرتبط

مامان هــامـین مامان هــامـین ۲ ماهگی
خیلی خستم دیگ کاش دکمه لفت دادن بود،دیگ نمیکشم همه‌ی استخونام درد میکنه،پاهامو دیگ حس نمیکنم بس ک راه رفتم بس ک توپام تکونش دادم،جدا از اینا دیگ اعصابمم خراب شده این چن مدت،دلم برا خودم تنگ شده خیلی،از تو خیلیییی پرم خیلی،۴ساعت دورم از خانوادم،نبود اونارم خیلی حس میکنم اینروزا،منی که درد بچمو نمیدونم و اون همش گریه میکنه مادرشدنم برای چیه،از ۴بیداریم ی چیز نمیزاره راحت بخابه،شربت دادم ،شیردادم،جاشو عوض کردم پس باز برا چیه گریش،تحملم تموم شده،میخام بشینم گریه کنم اما میترسم با صدای اونم بیدار شه چون الان ب زور خابوندم😔الان از فرط خستگی فقط میخام بخابم دیگه اشتها هم برام نزاشته،اصلا نمیزارع از این نوزادیش لذت ببرم،فقط میخام اینروزا سریع بگذره بشه ۶،۷ماهه...هه چه تصوراتی ک از این دوران نداشتم میگفتم عکس های قشنک قشنگ میگیریم مادرپسری اما الان ذوقو هیحانه هیچ چیزو ندارم هیچ چیزو....حرف زیاده اما حوصله نوشتنه زیادم ندارم دیگ....