چقد این روزایه آخر سخت میگذره بی خال بی انرژیم واقعا روزا ک شوهرم نیس با زور بلند میشم از جام نمیتونم پاشم پاهام خیلی درد میکنه منم ک ۲۴ با بچه کوچیک سرپام و در حال تمیزی خونه شبا دردا میاد سراغم الان پادرد و واژنم افتضاح تیر میکشه نمیدونم دهانه رحمم داره باز میشه یا ن درد کاذب اینا
زایمان کنم بارم زمین بزارم بسلامتی پسرم سالم بغل بگیرم این دردا یادم بره 🥲😍
الان داشتم با همسرم حرف میزدم گفتم قشنگ چیا بپوشه کدوم لباسش بپوشه کدوم لباسم ب دخترم بپشونن بیان بیمارستان اون لحظه رو ک با دسته گل و دخترم میان بیمارستان خیلی قشنگه ت تصوراتم🫠

بعد اینکه من از اول این بارداری عفونت دس از سرم بر نداشته هر چی دارو میخورم انگار ن انگار
زایمانم طبیعیه یعنی میشه با دنیا اومدنه بچه هر چی عفونته بریزه بیرون؟ من خلاص بشم از این درد ک واقعا حالم بهم میخوره از این وضع همش در حال شستن واژنم و لباس عوض کردن
واژنمم انگار باد کرده میسوزه عادیه یعنی؟
ی سوال دیگه من سمت راست سینم دندهام هیلی خیلیییی درد داره بچه ک تکون میخوره میخوام بمیرم دیگه از درد عادیه اینا همش؟

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط